عبادت
عبادت
پرستش و بندگی خدا یا خدایان. عرض بندگی متضمن تکریم، خوف و اعجاب است و چه بسا شکلهای متفاوت بسیاری پیدا کند. عبادت اغلب بهصورت شرکت دسته جمعی در آیینهاست، هرچند در آیینهایی از قبیل سیک[۱] و هندو عبادت فردی در خلوت نیز رواج دارد. مراد از عبادت نشاندادن احترام، یادآوری ایمان و نتایج آن به مؤمنان، و سهیمشدن عملی در ایمان دیگران است. در سنتهای ادیانی مانند مسیحیت، تأکید بر حالت دل، بهعنوان لازمۀ عبادت حقیقی است، در آیین هندو، شکل اصلی عبادت منترا[۲] یا ذکر است که در آن الوهیت در قالب صوت تجسم مییابد. منترا برای تمرکز ذهن و تحصیل ثواب تکرار میشود. در آیین بودا، آیین جین[۳] و هندو، عبادت را پوجا[۴] مینامند. در تعدادی از ادیان، عابدان هدایایی از قبیل گل و غذا به عبادتگاه میآورند، شمع و چراغ و کندر میافروزند، و متون مقدس قرائت یا ترنم میکنند. موسیقی هم نقش مهمی در عبادت دارد. عبادت را غالباً کاهن یا کشیشی رهبری میکند. برخی از ادیان روز خاصی در هفته را روز عبادت تعیین میکنند، مانند یکشنبه در مسیحیت و سبت (غروب جمعه تا غروب شنبه) در یهودیت. ولی سیکها عبادات اصلی خود را در روز تعطیل هر کشوری که محل اقامتشان باشد برگزار میکنند. عبادتهای خاصی نیز در اعیاد و جشنهای مذهبی انجام میگیرد. عبادت در فقه اسلامی به آندسته از احکام شرعی گفته میشود که غرض مهم در آن آخرت است. عبادت یا برای جلب منافع اخروی است؛ مانند همه عبادات دینی و یا برای دفع ضرر اخروی است؛ مانند کفارات که درپی ارتکاب عمل حرام، باید انجام شود. به این معنی، عبادات، شامل کفارات هم میشود. عبادات یا واجب است مانند نماز واجب، یا مستحب است، مانند نماز یا روزۀ مستحب، یا حرام است مانند نماز برای حایض و یا مکروه؛ مانند نماز در جاهای مکروه مانند حمام. کراهت در عبادات بهمعنی قلّت ثواب است. شرط عبادات آن است که بهقصد قربت به خدای متعال و نیز با اخلاص انجام شود؛ ورنه باطل خواهد بود. اینکه در عبادات باید قصد وجه، یعنی وجوبی یا استحبابی آن مشخص شود، اختلاف است. عبادت در اصطلاح اخلاق اسلامی، دوازدهمین نوع از انواع فضایل دوازدهگانهای است که تحت جنس فضیلت عدالت قرار دارد و آنچنان است که انسان، بندگی حقتعالی و بزرگداشت و ستایش خداوند و مقرّبان درگاه وی چون فرشتگان و پیامبران و امامان و اولیاءالله و پیروی از ایشان و گردن نهادن به اوامر و نواهی صاحب شریعت (= پیامبر) را ملکه سازد و پرهیزگاری (= تقوی) را که مکمّل این معانی است پیشۀ خود کند.