عبادله

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی

عَبادِلَه
۱. اصطلاحی عرفانی. هرگاه سالکی به حقیقت اسمی از اسامی مخصوص خداوند دست یابد و به صفتی از صفاتی که حقیقت آن اسم است برسد و به مقامِ بندگیِ کاملِ آن اسم نایل شود، عارفان آن سالک را عبد آن اسم می‌خوانند. مثلاً، عبدالحکیم عارفی است که متخلّق به مقتضای اسم ‌الحکیم شود، و عبدالرزاق سالکی است که متحقّق به وظایف اسم ‌الرزاق گردد؛ از این‌رو عارفان از یک‌هزار عبدِ اضافه‌شده به یک‌هزار اسم خداوند سخن گفته‌اند. ابن عربی تفصیل حِکَمی را که از مراتب این عبادله نقل شده، در کتابی به‌همین نام العبادله،گرد آورده است؛ ۲. جمع غریبی است از «عبدالله»؛ چنان که چهار عبدالله: عبدالله بن عباس، عبدالله بن عمرو بن عاص، عبدالله بن مسعود و عبدالله بن زُبیر را عبادله گویند.