عجز

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی

عَجْز

(در لغت به‌معنی ناتوانی) در اصطلاح فلسفه، عدم قدرت بر انجام امری که ممکن باشد. طبق این تعریف فعلی که بالذات ممکن نباشد، موجب اتّصاف به عجز نمی‌شود؛ مثلاً تعلق‌نگرفتن قدرت خداوند بر اجتماع نقیضین حاکی از عجز خداوند نیست. از سوی دیگر فاعلی را که قادر نباشد نمی‌توان عاجز دانست، زیرا قدرت و عجز از صفات ملکه و عدم‌اند.