عرب
عرب
قوم بزرگ سامی، از اقوام قدیمی جزیرةالعرب. این نام، در گذشته بر مردم معینی اطلاق میشد، اما امروزه همۀ اقوامی که به زبان عربی تکلم میکنند، عرب شمرده میشوند. قومیت عربی در گذشتههای دور به موطن اصلی خود، یعنی بخشی از جزیرةالعرب محدود بود، اما امروزه دامنۀ انتشار و پراکندگی آن از کوههای اطلس و شمال غرب افریقا در کنار اقیانوس اطلس تا جنوب غرب ایران و بعضی سواحل و جزایر شمالی خلیج فارس امتداد یافته است و تمام دولتها و ملتهای خاورمیانۀ غربی و شمال افریقا خود را بخشی از این قوم میدانند. نسبشناسان قدیمی عرب، این قوم را به سه گروه عرب بائده (نابود شده)، عرب عاربه ( خالص و اصیل) و عرب مستعربه (مردم عربشده) تقسیم کردهاند. بر این اساس، اقوام عاد، ثمود، طسم، جدیس، امیم، جاسم، عبیل، عبد ضحم، جرهم، عمالقه، حضورا و حضرموت از گروه عرب بائده و قحطانیان از گروه عرب عاربه و عدنانیان از گروه عرب مستعربه بهشمار میآیند. اعراب قحطانی که منشأ عربیت بهشمار میآیند، اصلاً از مردم یمن بودند و طبق روایات افسانهای با چهار واسطه از نوح نبی نسب میبردند. تصور میرود که نام یقطان در تورات (تکوین، ۱۰/۲۵) معطوف به قحطان بن عابر، جد اعراب قحطانی است. عدنانیان نیز به معد بن عدنان بن ادد از اعقاب قیدار بن اسماعیل بن ابراهیم نسبت دارند. اینان را معدیون نیز مینامند. بنابه این روایات، اسماعیل پس از سکونت در مکه و ازدواج با یکی از دختران عاربه، زبان عربی آموخت و زبان عبری را ترک گفت. سکوت قرآن مجید دربارۀ این تقسیمبندیها و عدم التفات به تفاوتهای قحطانی و عدنانی، حاکی از استحداث آن بوده و آنگونه که از نوشتۀ ابن خلدون برمیآید بیشتر از طریق تورات و یهودیان تازهمسلمان، بهویژه در عهد امویان، در میان اعراب رواج یافته است. نام عرب نخستینبار در کتیبههای آشوری و پس از آن در نوشتههای بابلی و سپس در کتیبههای هخامنشی دیده شده است و معنای آن، صحرای واقع در غرب عراق تا شام و صحرای سینا بوده است. در تورات، این کلمه به معنای چادرنشین بهکار آمده و سرانجام یونانیان و در حقیقت، هرودوت، آن را به معنای همۀ ساکنان جزیرةالعرب، معمول داشته است. هرچند اعراب باستانی یمن و حضرموت در قرون ۲ و ۳پم در کتیبههای آرامی خود واژۀ عرب را فقط برای مردم بادیهنشین بهکار بردهاند، اما قرآن نخستین مرجعی است که این کلمه را به معنای وسیع قومی و اجتماعی آن معمول داشته است. مبنای تقسیمبندیهای قبیلهای قوم عرب، بیشتر نسبت ابوی است و از این طریق سلسلهمراتبی دهپایه ساخته شده که هریک از گروهبندیهای داخلی قوم عرب بر حسب فاصله با نیاکان خود در آن قرار میگیرند. این مراتب و مصادیق آن عبارتاند از جزم یا جذم (عدنان)، جمهور (معد)، شعب (نزار)، قبیله (مضر)، عماره (خندف)، بطن (کنانه)، فخذ (قریش)، عشیره (قصی)، فصیله (عبد مناف)، رهط (هاشم). نخستین تمدن اعراب باستانی در سرزمین یمن و حضرموت شکل گرفته است. دولتهای معینی (۱۳۰۰ـ۶۳۰پم) و سبایی (۸۰۰ـ۱۱۵پم) و حمیری (۱۱۵پم ـ۵۲۵م) نمایندگان این تمدن بودند. مرحلۀ دوم تشکیل و توسعۀ مدنیت در میان اعراب باستانی پیدایش دولتهای نبطی و تدمری در شام و نواحی اطراف آن است و پس از آن دولتهای غسانی شام و لخمی حیره تشکیل شد که معرف سطح بالاتری از تمدن در میان اعراب باستانی و جاهلی بود. اعراب جاهلی بیشتر بتپرست، توتمپرست و پرستندۀ اجرام سماوی بودند. آتشپرستی نیز در میان بعضی قبایل عرب وجود داشت. در کنار این مذاهب، ادیان زردشتی، مسیحی و یهودی نیز پیروانی در میان اعراب بهدست آورده بود. در میان ادیان اخیر، مسیحیت بیشترین پیروان را داشت. گروههای بزرگی از غسانیان و لخمیان و تغلبیان و طاییان و بکریان، در قرون اول میلادی تا ظهور اسلام بهتدریج پیرو مسیحیت شده بودند. در آستانۀ ظهور اسلام آیین جدیدی بهنام آیین ابراهیم در میان بعضی اعراب شکل گرفت که مخالف بتپرستی بود و از مسیحیت و یهودیت فاصله داشت و مردمان را به پرستش خدای یگانه دعوت میکرد. آفرینندگان این آیین گروهی از خردمندان عرب بودند که به توحید و معاد معتقد بودند. اینان تأثیر آشکاری در فراهمآوردن زمینۀ تحول اعتقادی اعراب و تضعیف مبانی دیانت جاهلی داشتند. این گرایش دینی، آیین حنیف نام داشت. با پیدایش اسلام، اعراب در کمتر از یک قرن در سه قارۀ بزرگ جهان قدیم از چین تا اسپانیا پراکنده شدند. زبان عربی نیز همپای انتشار اسلام در نواحی مختلف عالم اسلامی جاری شد و به صورت زبان دینی مسلمانان درآمد. آفرینشهای هنری اعراب جاهلی سخت محدود بود و بهجز چند شاعر مشهور نظیر سرایندگان معلقات سبع نشانههای اندکی از وجوه گوناگون حیات هنری و فرهنگی در میان اعراب جاهلی به چشم میخورد. خصومت متقابل قبایل و طوایف عرب و مجادلات خونین آنان با یکدیگر، فصل طولانی عصر جاهلیت را تشکیل میدهد. ایامالعرب که سینه به سینه به دورۀ اسلامی رسید، شرح همان جنگهاست. بعضی از راویان اخبار عرب بیش از ۱۲۰۰ روز معروف را ثبت کرده بودند. بخشی از شعر و ادب اعراب جاهلی فقط از طریق بازگویی همین ایام محفوظ مانده است. از جمعیت اعراب جاهلی اطلاعی در دست نیست، اما غلبۀ اعراب مسلمان بر نواحی مختلف سبب شد که بسیاری از مردم مسلمان زبان عربی را برای تکلم برگزینند و در شمار مردم عرب قرار گیرند. امروزه جمعیت اعراب جهان را قریب ۱۵۰ میلیون نفر تخمین میزنند. (← اسلام؛ عربستان، شبهجزیره). بعد از جنگ جهانی اوّل و استقلال کشورهای عربی که از تجزیه دولت امپراتوری عثمانی بهوجود آمدند، جنبشهای ناسیونالیستی و پانعربیسم بهمنظور یکپارچه ساختن اهداف و سیاستهای همۀ اعراب پدید آمد که جنبهها و رنگهای گوناگون داشت. از مهمترین آرمانهای این جنبشها مقابله با اسرائیل و ضدیت با استعمار غربیان بود.