غریب
غریب
(در لغت، بهمعنی ناآشنا، در برابر قریب) در اصطلاح منطق، دربرابر ذاتی قرار دارد و با توجه به حوزههای منطق در دو معنا بهکار میرود: ۱. در حوزۀ معّرِف، غریب به معنی نامأنوس، غیر معروف و غیر متداول است و، به همین سبب، لفظی مأنوس و آشنا بهجای آن مینهند و بدینسان از طریق شرحالاسم (نظیر تعریف فرهنگهای لغت) به تعریف لفظ غریب میپردازند؛ ۲. در حوزۀ حجت، غریب عبارت است از آنچه از ذات و ماهیّت بیرون است. به همین سبب، شرط است که در برهان، محمولات، مقدمات ذاتی (در برابر غریب) موضوعات خود باشند و این از آن روست که غریب، علّت حکم نمیتواند بود.