غزالی، ابوحامد محمد (طوس ۴۵۰ـ همان جا ۵۰۵ق)
غَزالی، ابوحامد محمّد (طوس ۴۵۰ـ همانجا ۵۰۵ق)
(یا: غزّالي؛ ملقب به: حجتالاسلام) متکلم، عارف و فقیه اصولی ایرانی. در خانوادهای فقیر و صوفیمنش و دانشدوست بهدنیا آمد و در زادگاهش از احمد بن محمد راذکانی دانش فقه را آموخت. سپس به گرگان، طوس و نیشابور رفت و از درس ابوالقاسم اسماعیل بن مسعدۀ اسماعیلی، یوسف نسّاج و امامالحرمین جوینی بهره گرفت تا بدانجا که دانش او مورد توجه نظامالملک قرار گرفت و در ۴۸۴ق به استادی مدرسۀ نظامیۀ بغداد برگزیده شد. در اوج شهرت دچار شک و دودلی شد و در ۴۸۸ق راهی زیارت خانۀ خدا شد و درپی آن به مدت ۱۰ سال در دمشق، قدس، الخلیل، قاهره و اسکندریه به تهذیب نفس و ریاضتهای دشوار شرعی پرداخت. پس از بازگشت به بغداد به تدریس در خلوت اشتغال ورزید، تا آنکه به درخواست فخرالملک جهت تدریس راهی مدرسۀ نظامیۀ نیشابور شد. پس از درنگی کوتاه در آنجا به خانۀ پدریاش در طوس بازگشت و همانجا درگذشت. غزالی، چه در مقام فقیه و متکلم (دورۀ نخست زندگی فکریاش) و چه درمقام عارف (دورۀ دوم) منتقد سرسخت تفکر عقلی بود، تا بدانجا که او را بزرگترین دشمن فلسفه دانستهاند. بخشی از انتقادات او به رویکرد فلسفی در کتاب المُنْقِذ مِنَ الضَلال او آمده است. غزالی در تمهید نقد فلسفه و علوم عقلی کتابهای معیارالعلم و مقاصدالفلاسفه را به رشتۀ تحریر درآورد و سرانجام تَهافُتالفلاسفه را در اشکالات عقلانی فلاسفه نگاشت. تأثیر این کتاب چنان بود که تا چند قرن حوزههای فلسفی افول کرد. غزالی افزون بر نقد عقلگرایی در فلسفه، به نقد حجیت عقل در علوم نقلی پرداخته و در کتاب المنخول به صراحت مبانی ابوحنیفه را موجب تغییر شریعت و انحراف اساسی در اسلام دانسته است. اما مهمترین اثر غزالی احیاء علومالدین به انگیزۀ بازنگری در مبانی شرعی با گرایشی صوفیانه است. این کتاب تأثیر ژرفی بر آثار و افکار پس از خود گذاشت، تا بدانجا که کسانی چون مولوی، ابن عربی، ملاصدرا، فیض کاشانی و بسیاری دیگر از آن بهره گرفتهاند. این کتاب در اصل به زبان عربی بوده و در ۴ جلد به فارسی ترجمه شده است. فیض کاشانی ویراستی از این مجموعه را براساس آموزههای شیعی فراهم آورده و آن را المهجةالبیضاء نامیده است. از غزالی بیش از ۷۲ اثر، که انتساب آنها بدو قطعی است، برجای مانده است. از دیگر آثارش: میزانالعمل؛ کیمیای سعادت در اخلاق؛ المستظهری در ردّ باطنیه؛ جواهرالقرآن؛ المستصفی در اصول؛ قسطاسالمستقیم؛ الجامالعوام عن علمالکلام؛ منهاجالعابدین ، نصيحةالملوک.