غسانیان
غَسّانیان
(یا: غساسنه/آل جَفنه) خاندانی از قبایل عرب یمنیتبار جنوب عربستان که به شمال مهاجرت کردند. غسّانیان شاخهای از قبیلۀ قدیمی ازد بودند که بعد از شکستن سد مأرب در حدود قرن ۳ و ۴م از یمن به مکه رفتند و گروهی از آنان نیز به بادیةالشام در کنار رود غسان فرود آمدند و به غسانیان معروف شدند. غسّانیان اگرچه بر مذهب یعقوب پیامبر بودند، رفتهرفته به مسیحیت گرویدند و به زبان آرامی شام سخن گفتند، با این حال زبان عربی را رها نکردند. در حدود اواخر قرن ۵م نفوذ سیاسی روم شرقی را پذیرفتند و خراجگزار آنان شدند. سپس به متحدین جدید آن دولت پیوستند (۵۰۲ـ۵۰۳ م) و طبق پیمانی از دولت روم کمکهای نقدی سالیانه میگرفتند و برای آنها سواران جنگی میفرستادند. همچنین، نگهبان مرز روم در مقابل اعراب بادیه و ذخیرۀ لشکری آن دولت برای جنگ با ایران بودند. رومیان به پادشاهان غسّانی لقب فیلارک و پاتریکیوس (بطریق) دادند. آنها از برخی جهات به عقاید رومیان درآمدند و طرفدار مذهب وحدت طبیعت شدند و در حمایت و اشاعۀ آن کوشیدند. بزرگترین پادشاه غسّانیان حارث بن جبله بود و پس از او حکومت در خاندان وی موروثی شد. سرانجام، نعمان بن منذر در برابر رومیان قیام کرد و مرکز خود را از شهر به بادیه انتقال داد. ظاهراً پس از منذر و نعمان، کشور غسّانیان آشفته شد و قبایل صحرانشین هر یک برای خویش شیخی برگزیدند. سرانجام، با فتح شام بهدست مسلمانان، بساط غسّانیان برچیده شد. این خاندان در تولید فرهنگ و تکوین قانونمداری و خلق معماری شام در قرن ۶م تأثیر فراوانی داشتند. امرای آن در احداث شهرها و بنای کلیساها و اماکن عمومی کوشیدند. در تمدن غسّانی، عوامل عربی، سوری، یونانی و رومی بههم آمیخته بود. شعرایی چون لبید بن ربیعه، حسان و نابغۀ ذبیانی شکوه دربار آنان را ستودهاند. به روایتی، مؤسس سلسلۀ غسانیان کسی با نام جَفْنه، از پسران عمرو، بود و بههمین سبب این خاندان به آل جفنه نیز شهرت یافتند.