فرانک
فَرانَک
در شاهنامۀ فردوسی، زن آبتین (در اصل آتبين) و مادر فریدون. از بیم ضَحّاک، فریدون را به مرغزاری برد و از نگهبان آن خواست او را با شیر گاو پُرمایون بپرورد. فرانک پس از سه سال فریدون را به البرزکوه برد و به مردی پارسا سپرد تا او را بپرورد. فرانک دیرزمانی از پیروزی فریدون بر ضحاک بیخبر بود، اما چون که از این پیروزی آگاه شد به بخشیدن مال به نیازمندان و برپاکردن جشن و مهمانی پرداخت. در بُندَهِش فرانک دختری از تورانیان است و فَرّ کیانی از یک نی که در دریاچهای رسته بود به گاوی سحرآمیز که پدر فرانک پدید آورده بود حلول میکند و بهوسیلۀ شیر آن نخست به فرانک و سپس به فریدون میرسد. در داتِستان دینیک آمده است که فرانک از پدر گریخت و به کِیقُباد پناه آورد و فریدون از آن دو متولد شد.