فلسفه دین

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی

فلسفۀ دین (philosophy of religion)

فلسفه دين

شاخه‌ای از فلسفه که به مطالعۀ بُعد عقلی پدیدار دینی می‌پردازد و هدف آن تحلیل، بررسی انتقادی و ارزشیابی صدق باورهای دینی به‌طور کلی است. این رویکرد به دین کاملاً متفاوت از علم کلام است که درپی اثبات یک دین خاص و دفاع از آموزه‌های آن با دلیل عقلی است. گام نخست در فلسفۀ دین پاسخ به پرسش دربارۀ نسبت ایمان و عقل است، یعنی این‌که آیا اصولاً عقل اجازه دارد تا باورهای دینی را مورد ارزشیابی قرار دهد یا این‌که همۀ باورهایی که در ادیان مطرح می‌شوند یا دست‌کم برخی از آن‌ها، تنها باید با ایمان پذیرفته شوند. در واقع پرسش این است که آیا عقل می‌تواند به‌عنوان ملاکی برای تعیین اعتبار باورهای دینی به‌کار رود یا خیر، یا این‌که تنها می‌تواند آن‌ها را بررسی کند ولی قادر به اثبات و نفی آن‌ها نیست. مهم‌ترین مسئله‌ای که در فلسفۀ دین مطرح می‌شود مفهوم، وجود، صفات و افعال خداوند است. در ادیان بزرگ هنگامی که از خدا سخن گفته می‌شود معمول است که او را غیر متجسّد، مختار، سرمدی، دانا و توانای مطلق، خیر محض، نیز آفریننده و نگهدارندۀ جهان بدانند. اما در تصور این مفاهیم به‌نحو مستقل یا در کنار هم، گاه ناسازگاری‌های عقلانی‌ای به‌نظر می‌رسد که فیلسوفان دین سعی در روشن‌کردن آن‌ها دارند، مانند این پرسش که آیا خداوندِ قادرِ مطلق می‌تواند سنگی بیافریند که قادر به بلندکردن آن نباشد؟ یکی از کارهای فیلسوفان دین بررسی میزان اعتبار و سازگاری براهین مختلف مربوط به اثبات وجود خداست و این‌که آیا اصولاً اعتقاد به خداوند نیازی به‌دلیل عقلی دارد یا خیر؟ یکی دیگر از مسائلی که در فلسفۀ دین مطرح می‌شود، ماهیت تجربۀ دینی است. تجربۀ دینی در نظر برخی متألهین زمانی رخ می‌دهد که هر انسانی ممکن است با امر قدسی مصادف شود. پیداست که بحث از وحی و بررسی امکان و چگونگی آن نیز در این بخش مطرح می‌شود. از دیگر مسائل، مسئلۀ شر است که در بسیاری موارد به‌عنوان مهم‌ترین مناقشه علیه وجود خداوند از آن استفاده می‌شود. شرّ می‌تواند اخلاقی یا طبیعی باشد که منظور از شرّ اخلاقی کاری از قبیل دزدی یا آدم‌کشی است در حالی‌که شرّ طبیعی، امری مانند وقوع زلزله است. بنیان این استدلال بر این اساس است که اگر خدا خیر محض است و توانای مطلق است چرا شر را آفرید و چرا عالم را به‌گونه‌ای نیافرید که شر در آن رخ ندهد. یکی از نظرات مهمی که دربرابر وجود شر ارائه شده است نظریۀ عدل الهی است که البته امروزه در بین متکلّمین طرفدار زیادی ندارد و آن‌ها بیشتر سعی می‌کنند به‌جای نظریه‌پردازی کلی دربارۀ مسئلۀ شرّ، تنها دفاعیه‌هایی دربرابر انتقادات مشخص در این زمینه فراهم کنند. مسئلۀ دیگر بررسی مفهوم زندگانی پس از مرگ و دلایل اثبات آن و نیز برداشت‌های گوناگونی است که از آن ارائه می‌شود. بررسی مفهوم معجزه و امکان آن از دیگر مسائل است. در واقع پرسش این است که خداوند چگونه در امور طبیعی دخالت می‌کند، آیا این دخالت خارج از نظم علّی طبیعت است یا با آن هماهنگ است و چگونه. نسبت علم و دین هم از دیگر مسائل است. در واقع بررسی این پرسش که آیا دین و علم متعارضند، هماهنگ‌اند یا مکمل‌اند. انحصارگرایی[۱] یا کثرت‌گرایی[۲] دینی از دیگر مسائل این حوزه است. این‌که آیا رستگاری و حقیقت منحصر در یک دین خاصّ است یا هر دینی بهره‌ای از حقیقت دارد. بررسی منطقی زبان دینی از آن‌جا که اعتقادات دینی همواره باید از راه زبان بیان شوند یکی از بحث‌های مهم فلسفۀ دین است. ازجمله این‌که ملاک صدق و اعتبار زبان دینی چیست و بررسی این امر که چگونه می‌توان به‌نحوی معنادار از خداوند سخن گفت.

 


  1. monism
  2. pluralism