فلک ناز و خورشیدآفرین
فَلکناز و خورشیدآفرین
(یا: سرو و گل، فلکنازنامه) منظومهای به فارسی، با درونمایۀ عشقیـحماسی، سرودۀ یعقوب بن مسعود تسکین شیرازی، در ۱۱۸۹ق. شاعر در آغاز منظومه میگوید که چون با سرودن این منظومه غمش تسکین یافته تخلص خود را تسکین برگزیده است. اصل داستان به نثر و گویا ناقص بوده و تسکین آن را از دوست خود میرزا شرف گرفته تا آن را منظوم و کامل کند و به گفتۀ شاعری بهنام ضیایی آغازی بر آن نوشته است. اصل داستان بهنام سرو و گل خوانده میشده و به فلکنازنامه نیز آوازه داشته است، اما بسیاری آن را به همین فلکناز و خورشیدآفرین میشناسند. موضوع داستان عشق فلکناز شاهزادۀ مصری، به دختر پادشاه خاور است که به تقلید خسرو و شیرین نظامی با دیدن تصویر یکدیگر بههم دل میبندند. سپس ماجرای عشق فلکناز به سرو، شاهدخت خانبالغ، و جنگ او با اختشانشاه و برادرش مهران که عاشق سرو و گلاند و جنگ فلکناز با خورشیدآفرین شاهزادۀ چینی پیش میآید. سرانجام فلکناز و خورشیدآفرین با هم دوست میشوند، اختشانشاه و مهران را میکشند و فلکناز با سرو و خورشیدآفرین با گل ازدواج میکنند. پس از آن ماجراهای دیگری برای آنان پیش میآید که در آنها جنگهای پهلوانی و لشکرکشی و سحر و جادو با هم درآمیخته است. این اثر بهچاپ رسیده است (۱۳۳۶ش). نسخۀ خطی تحریر منظوم دیگری از همین داستان بهنام سرو و گل از شاعری ناشناس در دست است.