فنا
فَنا
(در لغت بهمعنی نیستی و نابودی) از اصطلاحات مشترک در عرفان عملی و عرفان نظری. در عرفان نظری، فنا را بهمعنی ازمیانرفتن ظواهر در علم و باور سالک دانسته و آن را در مقابل بقا نهادهاند. عارفان چندین مرتبه برای فنا برشمردهاند: ۱. فنای از شهوات: اشاره است به رفع اوصاف ناشایست که درنتیجۀ آن، نفس انسانی از مرحلۀ نفس امّاره به مرحلۀ نفس لوّامه تغییر منزل میدهد. در این مرحله، هنوز وساوسی در قلب سالک موجود است؛ ۲. فنای راغب، اشاره است به ترک وساوس قلبی، که درنتیجۀ آن سالک به مرحلۀ نفس مطمئنّه وارد میشود؛ ۳. فنای متحقّق به حقّ، که سرّ او از خلق فارغ و بهحق پرداخته است؛ ۴. فنای اهل وجد، اشاره به آن است که وجدِ سالک، سبب فنای ظواهر در نظر او شده است. این سالک اگرچه در میان عالم میزید، نه عالم را احساس میکند و نه از آن خبری بهدست دارد؛ ۵. فنای صاحب وجود، اشاره به مرتبۀ سالکی است که مظاهر را موجود نمیداند و وجود را تنها به منبع اصلیِ حقیقی آن محدود میداند؛ ۶. فناءالفناء، اشاره به آن است که سالک از شهود فنایِ خود نیز فانی شده و تنها به ادراک منبع هستی پردازد. اگرچه عارفان از مراتب دیگری برای فنا نیز سخن گفتهاند، این مرتبه عالیترین مرتبۀ فناست.