فیض
فیض
(در لغت بهمعنی موهبت) در اصطلاح حکمای اسلامی، سَرَیان و صدور عالم از جانب خداوند، مانند فیضان نور از آفتاب. حکمای مسلمان، بر این عقیدهاند که همۀ کائنات بهصورت تدریجی و با سیر نزولی از ذات واحد حق نشأت گرفتهاند و لذا کثرت ظاهری موجودات منافاتی با وحدت وجود ندارد. اصل این قضیه از حکمت نو افلاطونی سرچشمه گرفته و کسانی چون فارابی و ابن سینا آن را کمابیش پذیرفتهاند، هرچند کسانی چون امام محمد غزالی آن را رد کردهاند. همچنین، نزد محیالدین بن عربی، حدوث کائنات نتیجۀ فیض الهی، از نوع تجلّی و اشراق است که در دو مرحله (دو تجلّی) صورت پذیرفته. در مرحلۀ اول، که آن را فیض اقدس میخواند، موجودات در عالم علم خداوند، با استعدادهای ویژۀ آنها، ایجاد میشوند. از این موجودات در اصطلاح ابن عربی به «اعیان ثابته» تعبیر میشود. در تجلی دوم، که آن را فیض مقدس میخواند، اعیان ثابته در عالم خارج ظاهر میشوند. بنابراین، هر موجودی در عالَم، مظهر عین ثابت آن در عالَم علم خداست. البته تجلی دراصل یکی بیش نیست که اگر از بالا در آن نظر شود فیض اقدس و اگر از پایین نگریسته شود فیض مقدس خوانده میشود. فیض در الهیات مسیحی، لطف پروردگار است که برای رستگاری انسان ضروری است و آن، موهبتی بدون شرط «قابلیت» از سوی خداوند است که با کوشش انسان قابل کسب یا تحصیل نیست. در تفکر مسیحی، فیض همچنین بر حضور خدا در تاریخ بشر دلالت میکند. مسیحیان دربارۀ چگونگی کسب فیض با توسل به آیینهای مقدّس اختلاف نظر دارند. کاتولیکها آیینهای مقدس را اعطا کنندۀ فیض میدانند و پروتستانها آنها را فقط آیاتی از فیض الهی میشمارند، اما نزد ارتدوکسها، فیض مشارکت انسان در حیات الهی است. در کلیسای غرب، بیشتر به قدرت شفابخشی به بیماریهای انسان تعبیر میشود. نیز ← تجلّی