قرآن و ادب فارسی
قرآن و ادب فارسی
قرآن کریم در زبان و ادب مسلمانان تأثیر ژرف و گستردهای داشته و دارد. این تأثیر گاه از تشبیهات قرآنی و گاه از داستانها، تمثیلها، استشهادها و تلمیحاتی که در سور قرآنی به کار رفته است، ناشی میشود. پس از اسلام فرهنگ اسلامی در ایران رشد یافت. خطیبان و واعظان و ادیبان حتی از سبک قرآن بهره میبردند. علمای متخصص در علوم زبانی (صرف، نحو، لغت) و علوم بلاغی که همان زبانشناسی و نقد ادبی قدماست از امثله و شواهد قرآنی استفاده میکردند. مثلاً در الکتاب، اثر سیبویه، بیش از 300 آیه به عنوان شاهد آمده است. استفاده و کاربرد قرآن در ادب و بلاغت فارسی تا جایی پیش رفت که گاه از کلمهای از قرآن به عنوان رمز استفاده میکردند. شاعران و نویسندگان فارسیزبان از طرق گوناگون مفاهیم و الفاظ قرآن را در شعر و نثر خویش گنجاندهاند. این استفاده از فرهنگ قرآنی از آغاز پیدایش نظم و نثر فارسی ظاهر شده و بیشتر در قرن 4ق و دو قرن بعدی، به ویژه 7 و 8ق، اوج میگیرد. در شعر برخی از شاعران، از جلمه رودکی و فردوسی، استفاده از اساطیر و قصص و روایات ایرانی بیشتر است تا استفاده از تلمیحات قرآنی. اما برخی دیگر، چون قطران تبریزی، میان اساطیر اسلامی و ایرانی در اشعار خود تعادل برقرار کردهاند. در شعر برخی شعراء، چون منوچهری و مخصوصاً ناصر خسرو و سنایی و عطار، تلمیحات اسلامی بیشتر از تلمحیات ایرانی کاربرد دارد. در قرن 6ق کاربرد اشارات قرآنی به حدی زیاد شد که انوری شعری تمام تلمیح دربارۀ سلیمان (ع) سرود یا در شعر سنایی علاوه بر تأثیرگذاریهای همانند دیگران، حتی نوعی تفسیر قرآن در منقبت پیامبر اسلام (ص) مشهور است. اوج استفاده از قرآن در شعر فارسی، در شاعران سبک عراقی دیده میشود. یعنی شاعرانی چون سعدی، حافظ، عطار، مولانا، و بیشتر از هر متفکر و هنرمند دیگری، عراقی و جامی. در نثر مصنوع فارسی، که بنیادش به تقلید از ظاهر ساختار قرآن بر سجع و استفاده از صناعات لفظی و معنوی است، چه در تواریخ و چه مکاتبات دیوانی، اشاره و پیشنهاد به آیات و عبارات قرآنی کم نیست. نظامی عروضی در چهار مقاله اهل ادب را به انس گرفتن با آیات قرآنی تشویق و توصیه میکند. در سبک هندی، مانند سبک عراقی اشارات قرآنی به وفور یافت نمیشود چرا که بیشتر اشاره به داستانهای پیامبران شده است. در دوره بازگشت نیز در اشعار شاعرانی چون هاتف اصفهانی، مشتاق اصفهانی و فروغی بسطامی اشارات قرآنی یافت میشود، اما تأثیرپذیری این دوره با دورۀ سبک عراقی قابل قیاس نیست. در دورۀ مشروطیت نیز به جهت شیوع افکار آزادیخواهانه و ملیگرایانه، اشارات قرآنی کمتر به چشم میخورد. جای شگفتی است که در شعر نو با همۀ گریز ظاهریاش از سنت، تأثیر قرآن در شعر کسانی چون سهراب سپهری، محمدرضا شفیعی کدکنی، سید علی موسوی گرمارودی، سیمین بهبهانی و جز آنها همچنان به چشم میخورد. در آثار منثور عرفانی قدما همچون فیهمافیه، معارف بهاءولد، کیمیای سعادت، کشفالمحجوب و جز آنها نیز تلمیحات قرآنی وجود دارد. امثال یا حکمتهای قرآنی را که در ادب فارسی جای گرفتهاند میتوان به چند دسته تقسیم کرد، ازجمله: 1. تعابیری که با کلمۀ قرآن ساخته شده است؛ 2. امثالی که از ترجمه و تفسیر آیات قرآن با تبدیل یا بدون تغییر وارد زبان فارسی شدهاند؛ 3. امثالی که بخشی از نص آیه است، یا بدون تصرف یا با تصرف؛ 4. امثالی که با بسم الله الرحمن الرحیم یا بسم الله ساخته شده است. برخی از امثال که با کلمۀ قرآن آغاز میشوند عبارتاند از: «حوالهات به قرآن»، «قرآن کمرت را بزند»، «مثل قرآن در خانۀ کافر»، «مگر قرآن خدا غلط میشود»، «مثل قرآن بیعیب»، «به 30 جزء قرآن»، «به آیه آیههای قرآن». برخی امثال، همانطور که در بالا متذکر شدیم، بخشی از آیه بوده اما در اثر تکرار به صورت مَثَل درآمدهاند، مانند «انکر الاصوات»: (زشتترین صداها) (لقمان، 19). «باقیاتالصالحات» (کارهای شایسته جاویدان) (کهف، 46؛ مریم، 76)؛ «کن فیکون» در فارسی محاوره به معنای ویران، از هم پاشیده و در قرآن کلمۀ ایجادی کلی است به معنای «بشو و بیدرنگ میشود» (نحل، 40؛ مریم، 35)؛ «ماشاءالله»، (آنچه خدا بخواهد) (کهف، 39).