قرلق
قَرْلُق
(یا: خَرلُخ؛ خَلَخ) قوم ترک، از اقوام بزرگ ترکستان، ساکن حوزۀ رودخانههای ایلی و چو، میان دریاچههای بالخاش (در کشور قزاقستان) و ایسیککول (در کشور قرقیزستان). قرلقها، در ۱۳۴ق و پس از پیروزی بزرگ زیاد بن صالح بر قوای کائو ـ سین ـ چه، سردار چینی، و فرار ترکان طرفدار دولت چین، از حوالی رودخانۀ ایلی و دریاچۀ بالخاش به حوزۀ رودخانۀ چو سرازیر شدند و با اخراج غزان، اراضی آنان را تصرف کردند. قرلقها در قرون اول اسلامی یکی از سه گروه بزرگ ترکان بودند و در اراضی میان چین و دریای خزر سکونت داشتند. بخش میانی این سرزمین، یعنی حوزۀ وسطای رودخانۀ سیحون تا قلمرو ترکان تغزغز، متعلق به قرلقها بود. کاروانهای تجاری مسلمانان پس از عبور از میان قرلقها به سرزمین قرقیزها و حوزۀ علیای رودخانۀ ینیسی میرسید. شهر طراز (تالاس، جامبول) در قرن ۳ق، پایتخت دولت مسیحیان نستوریمذهب قرلق بود. این شهر در ۲۸۰ق به تصرّف امیراسماعیل سامانی درآمد و کلیسای بزرگ شهر به مسجد تبدیل شد و بسیاری از قرلقان به دین اسلام درآمدند. قرلقان، بیش از دیگر ترکان، به استثنای غزان، در معرض نفوذ عناصر ایرانی قرار داشتند. خان قرلقها عنوان یبغو/بیغو داشت. اینان، اتباع دولت قراخانی ترکستان بودند. ارسلان حاکم قرلقها، که پیش از این دستنشاندۀ دولت قراخانی بود، در ۶۰۷ق و در آستانۀ سقوط آن دولت بهدست خوارزمشاه، به اطاعت مغولان درآمد و از طرف چنگیزخان لقب سرتاقتی، بهمعنای تاجیک، گرفت. قرلقها در تصرف ایران شرکت داشتند. امیر هندوجاق، سرکردۀ تومانی مرکب از اویغورها و قرلقها و ترکمانان و کاشغریها، بهدست امیرارغون، دومین والی مغول ایران، در کنار دروازۀ طوس اعدام شد. قرلق در ادب فارسی به مشک خوشبوی آن آوازه یافته است و زیبارویان آن به چالاکی و دلربایی ستوده شدهاند.