قضیه سالبه
قضیۀ سالبه
در منطق قضیههایی که در آن رابطۀ بین موضوع و محمول نفی و سلب میشود و آن دارای اقسامی است که میتوان از سه لحاظ بدانها پرداخت: ۱. از لحاظ موضوع قضیه، شامل: الف. سالبۀ جزئیه، که موضوع آن همراه است با سور جزئی (بعض) و در آن حکم به سلب محمول از برخی از افراد موضوع میشود، مثلِ «بعضی از انسانها نویسنده نیستند»؛ ب. سالبۀ کلیه، که موضوع آن همراه است با سور کلی (هیچ) و در آن حکم به سلب محمول از تمام افراد موضوع میشود، مثلِ«هیچ انسانی پرنده نیست»؛ ج. سالبه به انتفای موضوع، که موضوع قضیه منتفی است، یعنی در خارج وجود ندارد، مثل «شریک باری، عالم نیست»؛ ۲. از لحاظ محمول قضیه، شامل: الف. سالبۀ عدمیه، که یک طرف قضیه، بهویژه محمول آن، لفظ عدمی باشد، مثلِ «حسن کور نیست»؛ ب. سالبۀ معدوله، که محمول قضیه لفظی معدول است، مثلِ «حسن نابینا نیست»؛ ج. از لحاظ رابطه، و آن قضیهای است که رابطۀ آن منفی است و از آن به قضیۀ سالبه، سالبۀ بسیطه و سالبه محصَّله تعبیر میشود، مثل «ایرانی، شرور نیست».