لذت گرایی
لذّتگرایی (hedonism)
در فلسفه، آموزهای که براساس آن برترین یا یگانه خیر را خوشی میداند و تعقیب آن را پسندیدهترین هدف کردار بهشمار میآورد. در یونان باستان، دو نظریۀ مهم مبتنیبر لذتگرایی مطرح بود؛ کورنئیها[۱]، یا لذتگرایان خویشتنخواه[۲]، از آموزهای دفاع میکردند که براساس آن ارضای تمایلات شخصی و مستقیم هرکس، بدون توجه به اشخاص دیگر، والاترین هدف هستی انگاشته میشود. کورنئیها معتقد بودند که شناخت در احساسهای گذرای لحظههای ناپایدار ریشه دارد و از این رو تدوین نظامی از ارزشهای اخلاقی را کوششی عبث میدانستند و بر آن بودند که مطلوبیّتِ خوشیهای کنونی با رنجی که ممکن است در آینده به بار آورند، ارزیابی میشود. اپیکوریان، یا لذتگرایان عقلباور[۳]، برخلاف لذتگرایان خویشتنخواه، معتقد بودند که فقط از راه عقل میتوان به خوشی حقیقی دست یافت. آنان بر فضایل خویشتنداری و دوراندیشی تأکید میکردند. این هر دو آموزه تا دوران جدید عملاً بدون تغییر باقی ماندند. در قرنهای ۱۸ و ۱۹ شماری از فیلسوفان انگلیسی ازقبیل جرمی بنتام[۴]، جیمز میل[۵]، و جان استوارت میل[۶] آموزۀ لذتگرایی کلیانگار[۷] را که با نام فایدهباوری[۸] شهرت بیشتری دارد مطرح کردند. برطبق این نظریه، معیار غایی رفتار آدمی همانا خیر جامعه است، و اصل هدایتگر کردار اخلاقی پایبندی به آن چیزی است که رفاه را برای بیشترین تعداد مردم فراهم آورد و آن را ارتقا بخشد.