لوح

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی

لوح

(در لغت به معنی هر آن چیزی که بر روی آن بتوان نوشت) در اصطلاح عرفا یعنی محل نوشتن همۀ چیزهایی که لزوماً در جهان مادی به ظهور می‌پیوندد. لوح را به چهار دسته تقسیم کرده‌اند: لوح قضا یا عقل اول، لوح قدر یا نفس ناطقه، لوح جزئیۀ سماویه، لوح هیولی. عرفا در آثار خود اصطلاح لوح عالم کبیر و صغیر را نیز به‌کار می‌برند. لوح عالم کبیر به معنی عرش خداوند است و عظمت آن را جز خدا کسی نمی‌داند و بر آن هر چه بوده و هست و خواهد بود نوشته شده است و از منظری دیگر، لوح دلِ مرد کامل بالغ آزاد است. لوح عالم صغیر نیز به معنی محل نگارش اتفاقاتی است که در جهان روی می‌دهد. مراد از لوح محفوظ در قرآن (بروج، 21 و 22)، همان عقل فعّال است که در آن همه چیز نگاشته شده و صوفیه آن را نور الهی می‌دانند که در جایگاه شهود خلق متجلّی شده است. در مثنوی معنوی به معنی معرفت‌الله است که در وجود مرد کامل مرتسم شده و به معنی اُمّ‌الکتاب و لوح عصمت و لوح قضا و قدر نیز آمده است.