لوگوس
لوگوس (logos)
(واژۀ یونانی، بهمعنی سخن، خرد، کلمةالله) اصطلاحی در فلسفه و الهیات یونانی، عبری و مسیحی. فیلسوفان یونانی آن را بهمنزلۀ تجسم خرد[۱] در جهان هستی بهکار میبردند. یهودیان، تحت تأثیر یونانیان، خردمندی[۲] را جنبهای از فعالیت خدا میانگاشتند. فیلون[۳] کوشید که با یکسان انگاشتن لوگوس با مفهوم یهودی خردمندی، فلسفۀ افلاطونی[۴] و رواقی[۵] و عبری را با یکدیگر سازش دهد. چندتن از نویسندگان عهد جدید[۶] لوگوس را، با پیروی از استنباط فیلون، با مسیح، یعنی دومین شخص تثلیث[۷]، همذات دانستند. در فلسفۀ یونانی، بهویژه در هراکلیتوسِ اِفِسوسی[۸] و آناکساگوراس[۹] و رواقیان، لوگوس عبارت از خرد الهی[۱۰] است که در فرآیند کیهانی[۱۱] ساری و جاری است. نظامهای فکری آنان آیین همهخدایی است که متضمن هیچ خدای متعالی نیست و تعلیم میدهند که این حقیقت را که در جهانِ دیدهشدنی نیمی پنهان و نیمی آشکار است، میتوان در خویشتن[۱۲] یافت. در ترجمۀ هفتادی[۱۳] (ترجمۀ یونانی «عهد عتیق[۱۴]») لوگوس دلالت دارد بر کلامِ گفتهشده یا خردمندی خدا که در آفرینش، مشیّت الهی، و وحی ابراز میشود. فیلون و مکتب اسکندرانی ـ یهودی این دو معنیِ اصولاً جداگانه را بههم آمیختند. میتوان گفت که لوگوس در نزد فیلون با مفهوم خدا در نزد افلاطون، که از موهبت فعالیت خلاق برخوردار است و علّیت عام[۱۵] در نظر رواقیان مطابقت دارد.