لک
لَک
نام گروههایی از ترکان، کردان و لران در غرب، جنوب و شمال ایران. لکهای ترک که اعقاب لکهای داغستانیاند، در ناحیۀ لکستان سلماس سکونت دارند. اینان بهاحتمال قوی، در اوایل دورۀ صفویه، از ناحیۀ غازیقموق داغستان به آذربایجان آمدهاند. حکومت لکهای سلماسی در سازمان اداری دولت صفویه، تابع بیگلربیگیگری آذربایجان بود. لکهای کرمان، معروف به لکهای بختیاری، مشتمل بر تیرههای خدر، سهرابی، شهسواری، میرزایی و مرکب از ۳۰۸ خانوار چادرنشیناند. به نوشتۀ وزیری، این مردم در اواخر صفویه، از فارس به کرمان مهاجرت کرده بودند. سردسیر لکها در اقطاع و گرمسیر آنان در ناحیۀ ارزوئیه از بخشهای شهرستان بافت قرار دارد. لکهای کلاردشت در عهد آقامحمدخان به این ناحیه تبعید شدهاند. او در حقیقت برای مهار طغیانهای احتمالی مردم و طوایف بومی غرب مازندران، لکها و کردان خواجهوند را به کلاردشت انتقال داده بود. دلفانهای کلاردشت از لکها هستند. بزرگترین گروه لکهای ایران را جنوبیترین گروه کردان ایران تشکیل میدهند که در ناحیۀ میان استانهای کرمانشاه، لرستان و همدان سکونت دارند. طوایف مشهور کردان لک عبارتاند از باجلان، بالوند، بهراموند، جلالوند، دلفان، زوله، سلسله، کاکاوند، مافی و جز اینها. طوایف دلفان و سلسله، در لرستان سکونت دارند. ایلات کلهر و کلیایی را نیز از لکها میدانند. بسیاری از لکها پیرو مذهب اهل حقاند و به علیاللهی شهرت دارند. طوایف روزبهانی، زرگوش، سورهمیری، شیخ بزینی و جز آنها از لکهای کردستان عراقاند. زبان لکی، از گویشهای قدیمی زبان کردی است. به نوشتۀ بدلیسی، کردان لک در قرون ۱۰ـ۱۱ق، اتباع دولت صفوی بودند. اسکندر منشی ضمن بازگویی حوادث ۱۰۳۲ـ۱۰۳۴ق به حکومت چندینسالۀ محمدخان لک و برادرش حاجیخان لک در قلعۀ ذهاب، از قلاع منطقۀ درۀ تنگ (شهرستان سرپل ذهاب)، اشاره کرده است. حاجیخان لک در ۱۰۳۴ق، هنگام عزیمت شاهعباس به عراق و جنگ با حافظ احمدپاشا عثمانی، تسلیم شد و قلعۀ لک را در اختیار قزلباشان قرار داد.