ماده گرایی
مادّهگرایی (materialism)
(یا: ماتریالیسم) دیدگاهی که طبق آن همۀ جهان یکسره از ماده تشکیل شده و همۀ پدیدهها، رویدادها و وضعیتها را میتوان به اجزا و عناصر مادی و پیوستگیهای آنها تحویل کرد. مادهگرایی فلسفی را باید از علاقه به مادیات متمایز ساخت. مادهگرایی در ادوار مختلف فلسفه، چهرههای گوناگونی به خود گرفته است. فیلسوفان پیش از سقراط کوشیدند پدیدههای عالم را با اصلهایی مادی نظیر آب، خاک، آتش، هوا و غیره تبیین کنند. در نظریۀ اتمی دموکریتوس[۱] و لئوکیپوس[۲]، جهان متشکل از ذرات مادی تجزیهناپذیری به نام اتم است که در خلأ حرکت میکنند و از پیوست و گسستشان به اَشکال مختلف، پدیدههای جهان ایجاد میشوند و ازمیان میروند. تفاوت میان ذهن و جسم نیز به تفاوت در اشکال و نحوۀ ترکیب اتمها تحویل میشد. بعدها اپیکوروس[۳] و لوکرتیوس[۴] نظریۀ اتمی را بسط دادند. دیدگاه مادهگرا با ظهور فلسفههای رواقی و مسیحیت مجال رشد بیشتری نیافت، اما در فلسفۀ نامانگاری[۵] گرایشی به آن مشاهده میشد. در قرن ۱۷، پیِر گاسندی[۶] نظریۀ اتمی را زنده کرد و کوشید آن را با تعالیم مسیحی سازگار کند. برجستهترین گرایش مادی در آن زمان در نظریۀ روانشناسی مکانیستی تامس هابز[۷] ظاهر شد که حسها را حرکات اجسام در درون مغز میدانست. بارون اولباخ[۸] نیز طبیعت را با اَشکال مادۀ متحرک که اصل علیت بر آنها حاکم است، تبیین کرد. مادهگرایی این دوره با جنبشهای علمی و غیردینی عصر در پیوند نزدیک بود. پیشرفتهای عظیم علمی قرنهای ۱۹ و ۲۰ که شباهت بنیانی مادۀ زنده و غیرزنده را مطرح میکرد، جهشی تعیینکننده به مادهگرایی داد که ماتریالیسم دیالکتیکی مارکس و اصالتدادن به عوامل مادی در همۀ عرصههای طبیعی، فکری، اجتماعی و تاریخی جلوۀ بارز آن بود. در فلسفۀ معاصر، مادهگرایی بیشتر در حوزههای مربوط به ذهن نظیر رفتارگرایی تحلیلی[۹] (گیلبرت رایل[۱۰])، فیزیکالیسم[۱۱] و غیره مطرح است که حالات ذهنی را با عصبشناسی[۱۲] مرتبط میکنند. امروزه به جای مادهگرایی، بیشتر از اصطلاح فیزیکالیسم استفاده میشود، زیرا فیزیک نشان داده است که ماده به انرژی تبدیلشدنی است و از اینرو میتوان مفهوم ماده را به معنایی دینامیک تفسیر کرد و شامل جرم و انرژی دانست، یا با تفسیری استاتیک آن را دارای انرژی، اما نه این همان با انرژی، دانست. نیز ← ماتریالیسم_تاریخی؛ ماتریالیسم_دیالکتیک