ماچادو، آنتونیو (۱۸۷۵ـ۱۹۳۹)
ماچادو، آنْتونیو (۱۸۷۵ـ۱۹۳۹)(Machado, Antonio)
شاعر و نمایشنامهنویس اسپانیایی. در سرودن اشعار تغزلی خود از حومۀ شهر کاستیل الهام میگرفت، مانند مجموعۀ تنهاییها[۱] (۱۹۰۲)، که بعد آن را بهصورت مفصلتری در تنهاییها، تالارها و اشعار دیگر[۲] (۱۹۰۷) به چاپ رساند، و مزارع کاستیل[۳] (۱۹۱۲) که مشتمل بر برخی از زیباترین آثار اوست. شعرهای او در حسرت گذشته و سرشار از دلهرۀ گذشت زمان است، اما امید به آینده را نیز دربردارد. ماچادو در سویل[۴] زاده شد و از خانوادهای لااَدری بود. در ۱۹۰۰ به مادرید رفت و تصنیف تنهاییها را آغاز کرد. در ۱۹۰۷ درپی شغلی آموزشی به سوریا[۵] رفت و در آنجا دو چیز عمیقاً بر او تأثیر گذاشت: منظرۀ خالی از سکنه و سرشار از بقایای امپراتوری گذشتۀ اسپانیا؛ و ازدواجش در ۱۹۰۹ با لئونور[۶] که در ۱۹۱۲ به سبب بیماری سل درگذشت. پس از انتشار مزارع کاستیل، توجه او به مسائل فلسفی و نقد ادبی جلب شد. در مجموعۀ مقالات خوان دِ مائیرِنا[۷] (۱۹۳۷) و مکملها[۸]، که پس از مرگش در ۱۹۵۷ چاپ شد، با تقاضای وحدت و یکپارچگی علیه فردگرایی افراطی به نقد فلسفه و هنر امروز میپردازد. این تأکید او را بهسوی سوسیالیسم[۹] سوق داد و در صف همکاری با جناح چپ جمهوریخواه علیه ژنرال فرانکو[۱۰] قرار گرفت. ماچادو در اردوگاه پناهندگان واقع در کولیور[۱۱]، در جنوب فرانسه، درگذشت.