متقارب، بحر
مُتقارِب، بحر
(در لغت بهمعنای نزدیک بههم) اصطلاحی در عروض. از بحرهای عروضی که از تکرارِ رکنِ «فَعولُن» و زحافهای آن پدیدآید. زحافهای این بحرند: قَبْض، قَصْر، ثَلْم، ثَرْم، حَذْف، بَتَر. شاهنامه فردوسی از رایجترین نمونههای این بحر است: توانا بود هرکه دانا بود/ ز دانش دل پیر برنا بود.