مرجیه
مُرْجِئِه
(از مصدر اِرجاء، بهمعنی بهتأخیرانداختن و امیددادن) فرقهای قائل به بیتأثیربودن عمل در ایمان، پدیدآمده در عهد امویان. این جماعت دراصل در دورهای که طرفداران امام علی (ع) و طرفداران عثمان در مقابل هم قرار گرفتند و بحث حق یا باطلبودن یکی از طرفین را پیش کشیدند، بهوجود آمد. اینان معتقد بودند که حکم دربارۀ علی (ع) و عثمان و طلحه و زبیر را باید به تأخیر انداخت و بیطرف ماند. این فکر توسط حسن بن محمد حنفیه، از نوادگان امام علی (ع) ابراز شد (۷۵ـ۸۱ق) و طرفدارانی یافت هرچند بعدها او خود از این عمل خویش پشیمان شد. اینان بهتدریج اصل دیگری را نیز تأسیس کرده و به آن پایبند شدند و آن اینکه عمل، ارتباطی به ایمان ندارد، برخلاف خوارج که مرتکب کبیره را کافر میدانستند. از این پس گروهی را مرجئه نامیدند که به ایمان زبانی و قلبی اهمیت داده و به عمل اهمیت نمیدادند. این جریان فکری که در قرن ۲ق پدید آمد مبلّغ اباحیگری در میان مسلمانان شد و بههمین علت از سوی امامان شیعه مورد طرد و انکار قرار گرفت. افکار و اندیشههای مرجئه، که اهل مدارا و مسامحه بودند و در کار حکومتها، حتی حکومتهای جابر و ظالم، دخالت نمیکردند، با سیاستهای بنیامیه همسویی داشت و این امر به حیات آنان در این دوره کمک کرد. پیروان این فرقه با سقوط امویان و روی کارآمدن عباسیان رفتهرفته ازبین رفتند.