مستضعف
مُستَضعَف
(در لغت کسی که در دید دیگران ناتوان و حقیر آید و جباران روزگار او را به ضعف و زبونی کشیده باشند) اصطلاحی در قرآن، به دو معنا: ۱. مستضعف سیاسی، کسانی که در راه حق بوده و از حق پیروی میکرده و در کنار قدرت باطل میزیستهاند و در نظر قدرتمندان و زمامداران وقت ضعیف شمرده میشدند و به دید حقارت در آنها مینگریستند. در قرآن (قصص، ۵ و ۴؛ انفال، ۲۶ و نساء ۷۵ و ۹۷) به آنها اشاره شده و آنان را در ردیف مقهوران و ضعیفان و ناتوانان آورده است، ۲. مستضعف فکری، کسانیکه از تشخیص راه حق و اندیشه در حقایق ناتواناند و در (سبأ، ۳۰ و ۳۱؛ توبه، ۹۱) به آنها اشاره شده است. این کلمه پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران تجدید حیات یافت و به طبقات فروتر اجتماع گفته شد؛ نقطۀ مقابل آن «مستکبر» است.