معاد

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی

مَعاد

(در لغت از ریشۀ عود به معنای بازگشت) یکی از اصول دین. آیاتی متعدد در قرآن بازگشت تمام موجودات را به‌سوی خداوند می‌داند (بقره، ۱۵۶؛ روم، ۱۱؛ علق، ۸؛ نجم، ۴۲). به گفتۀ قرآن، فقط انسان‌های ظاهراندیش منکر معاد هستند (صافّات، ۱۶؛ مؤمنون، ۸۲؛ اسراء، ۴۹؛ هود، ۷؛ سبأ، ۸ـ۷)؛ این نکته که تمامی موجودات خلقتی دوباره دارند، مکرر در قرآن ذکر شده است (یونس، ۴؛ یونس، ۳۴؛ روم، ۱۱؛ نمل، ۶۴؛ روم، ۲۷؛ عنکبوت، ۱۹). قرآن با ذکر وقایعی به امکان معاد انسان‌ها اشاره کرده است: الف. احیای مردگان برای حضرت ابراهیم بنا به درخواست وی (بقره، ۲۶۰)؛ ب. واقعۀ حضرت عُزَیر (بقره، ۵۹)؛ ج. قصۀ اصحاب کهف در سورۀ کهف؛ د. زنده‌شدن مقتولی از قوم بنی‌اسرائیل (بقره، ۷۳)؛ ه‌. زنده‌شدن مردگان به دعای حضرت عیسی (مائده، ۱۱۰) و زنده‌شدن جمعی (۷۰تن) از قوم بنی‌اسرائیل که درخواست نابجای رؤیت الهی را کرده بودند و صاعقه همۀ آنان را کشت؛ اما با دعا و درخواست حضرت موسی خداوند آنان را زنده کرد (بقره، ۵۵ـ۵۶). مثال دیگر در قرآن برای معاد سبز و خرم‌شدن باغ و بوستان‌های پژمرده است که در واقع رستاخیز منظم طبیعت است (حج، ۵؛ فصّلت، ۳۹). در آیات پایانی سورۀ یس داستان کسی آمده است که استخوانی پوک در دست داشت و نزد پیامبر (ص) آمد و گفت چه کسی این استخوان‌های پوک را زنده می‌کند؟ پاسخ آمد که همان کس که اول‌بار آن را آفرید که او به هر آفرینشی داناست (یس، ۷۹). از منظر کلامی نیز ادلۀ فراوانی برای اثبات معاد ارائه شده است که از آن جمله است ۱. اثبات تجرد (غیر مادی بودن) روح و این که پس از متلاشی شدن پیکر آدمی روحش به حیات خود ادامه می‌دهد. از اهمّ این ادله ۲. غایتمندبودن فعل خداوند و حکمت او در آفرینش اشیاء (برهان حکمت)؛ ۳. عدالت خداوند پاداش‌دادن به نیکوکاران و جزا دیدن بدکاران را اقتضا می‌کند (برهان عدالت) این دو برهان اخیر در قرآن ذکر شده‌اند. در این‌که معاد فقط روحانی است یا هم ‌جسمانی و هم روحانی میان متکلمان و حکما اختلاف است. ادلۀ دینی معاد جسمانی را اثبات می‌کند، اما تحلیل عقلی آن از دشوارترین مسائل کلامی است. نخستین بار ملاصدرا با تأسیس اصول دوازده‌گانه‌ای، راهی نو برای اثبات معاد جسمانی مطرح کرد. در مسیحیت به فرجام زمین و زمان، رستاخیز مردگان، دجّال، بازگشت عیسای مسیح برای براندازی دجّال و نتیجۀ تاریخ درپی نابودی دنیا پرداخته می‌‌شود. مسیح، دجّال را برخواهد انداخت و همگان را در معرض قضاوت خداوند قرار خواهد داد. عقیده به آخرت در بسیاری از تمدن‌های باستانی وجود داشته است، خواه به‌صورت مبهم، مثلاً در میان یونانیان، و خواه با طول و تفصیل، مثلاً در تمدن مصر. و همراه آن، با درجات مختلف صراحت یا ابهام، مفهوم جزا شکل گرفته است، به این معنا که انسان، پس از توقفی در برزخ، به بهشت یا دوزخ راه خواهد برد. آموزۀ مسیحی، ریشه در عهد عتیق و اندیشۀ یهودی دارد که عیسی با اعتقاد به این‌که روزی به‌عنوان قاضی نهایی بازخواهد گشت آن را شرح و بسط داده است. آموزۀ یهودی خود از پیشگویی‌های مسیحیایی و تعلیمات مکاشفه‌ای که از قرون ۲پ‌م تا زمان عیسی رواج داشت تغذیه کرده است. محققان به‌تازگی بر توجه اخروی کل زندگی و عبادات مسیحیان اولیه تأکید کرده‌اند. برای آن‌ها آخرت از پیش آغاز شده بود، زیرا به عقیدۀ آن‌ها با نزول روح‌القدس در کلیسا مسیح بازگشته بود. این اعتقاد را «آخرت متحقق» نامیده‌اند. در ادیان بودا و هندو عقیده به چرخۀ بی‌پایانی از آفرینش و نابودی و بازآفرینی عالم در طول میلیون‌ها سال دیده می‌شود.