معتزله
مُعتَزِله
(یا: معتزلیان؛ معتزلیه) از فرقهها و مکاتب مهم کلامی اسلام، پیروان واصل بن عطاء، پدیدآمده در اواخر قرن ۱ و اوایل قرن ۲ق در بصره. به اعتقاد واصل بن عطا، از شاگردان حسن بصری، کسی که مرتکب گناه کبیره میشود، نه مؤمن مطلق است و نه کافر مطلق، بلکه فاسق، یعنی «منزلة بین المنزلتین» (جایی میان کفر و ایمان)، است و گويند چون با این اظهار از استادش فاصله گرفت، حسن بصری گفت: «اِعتزل عَنّا واصل»، یعنی واصل از ما کناره گرفت و از آن پس واصل و پیروانش معتزله نامیده شدند. اعتزال در عهد مأمون و معتصم و واثق، خلفای عباسی، رونق و رواج بسیار داشت و مذهب رسمی و دولتی بود، اما در خلافت متوکل، دستگاه خلافت و عامۀ مردم بهسبب برخی عقاید عقلگرایانۀ معتزله و واقعۀ محنه با آنان به مخالفت برخاستند. از آن پس اهل حدیث از مخالفان اصلی معتزله بودند. تا اوایل قرن ۴ق مکتبی کلامی معارض با معتزله وجود نداشت، اما در این زمان ابوالحسن اشعری ظهور کرد و آرای کلامی اشاعره جای عقاید معتزله را گرفت. اگرچه تا قرن ۷ق متکلمان بزرگ معتزلی همچون زمخشری و ابن ابی الحدید سر برآوردند، اما مکتب معتزله رفتهرفته رو به ضعف و انقراض نهاد. ابوالهذیل علاف، ابراهیم بن سیار معروف به نظام، جاحظ، ابوعلی جبائی، ابوهاشم جبائی و قاضی عبدالجبار همدانی در ری، از معتزلیان معروف مکتب بصره (این مکتب خلفای سهگانه را بر امام علی (ع) برتری میدادند) و بشر بن معتمد، ثمامة بن اشرس و ابن ابی دؤاد از بزرگان معتزلی مکتب بغداد بودند که به امام علی (ع) گرایش داشتند. اصول عقاید کلامی معتزله بر اصول توحید (مطلق و تنزیهی)، عدل (خدا فی حد ذاته عادل است)، وعد و وعید (پاداش نیکوکاران و جزای بدکاران واجب است)، منزلة بینالمنزلتین، ضرورت امر به معروف و نهی از منکر اگرچه با شمشیر همراه باشد، نفی صفات زائد بر ذات خداوند، حسن و قبح عقلی، عدم جواز رؤیت خداوند و خلق قرآن استوار است. خردگرایی، آزاداندیشی، مختاربودن انسان، برتری عقل بر حدیث و نقل از دیگر ویژگیهای معتزله است. شیعۀ امامیه در اصول اعتقادی، بهجز اصل امامت، به معتزله نزدیک است. از فِرَق معروف معتزله میتوان بشریّه، واصلیّه، هذیلیّه، نظامیّه، حائطیه، معمّریّه، مرداویه، ثمامیّه، هشامیه، جاحظیّه، جبائیه، خیاطیّه و نجاریّه را نام برد.