مقرنس
مُقَرْنَس
یکی از عناصر تزیینی معماری که از مشخصههای معماری اسلامی، بهخصوص مساجد و مقبرههاست. کلمۀ مقرنس از کلمۀ یونانی کورونیس بهمعنای خمیده گرفته شده است. به احتمال زیاد هنرمندان نخستین این فن، از قندیلهای یخی و آهکی درون غارها، برداشتی هنرمندانه کردهاند. این طاقچهبندی آذینی در زیر گنبدها یا نیمگنبدهای روی ایوان و درگاهها، برای مخفیکردن زاویه در انتقال از یک سطح به سطح مجاور با آجر، گچ و کاشی بهکار برده میشد. مقرنسها از لحاظ شکل به چهار دسته تقسیم میشوند: ۱. مقرنسهای جلوآمده؛ ۲. مقرنسهای روی هم قرار گرفته؛ ۳. مقرنسهای معلق و ۴. مقرنسهای لانهزنبوری. کهنترین نمونۀ مقرنس در کاخ نوشجان از روزگار مادها برجای مانده است.
مقرنسسازی در دوران اولیۀ اسلام (۱ـ۵ق). از نخستین نمونههای بارز میتوان از مقبرۀ شاهاسماعیل سامانی در بخارا، مقبرۀ قابوس بن وشمگیر مشهور به گنبد کاووس/قابوس و مسجد جامع نایین نام برد.
مقرنسسازی در قرن ۵ و ۶ق. در این دوران قبل از معماری بنا به مقرنسسازی مساجد، مقبرهها، برج و بقعه پرداخته شد. نشانگر معماری این عصر که از مهمترین بناهای عهد سلجوقی است، مسجد جامع اصفهان است که در زمان وزارت خواجه نظامالملک آرایش داده شد و مسجد بزرگ نورالدین در موصل عراق، قبر نورالدین در دمشق، مسجد جامع اردستان، مسجد جامع گلپایگان، مسجد جامع زواره و مسجد و مدرسۀ حیدریه قزوین از دیگر نمونههای مقرنس در این دوره است.
مقرنسسازی در قرن ۷ و ۸ق. پس از نوآوریهایی که در دوران سلجوقی در خلق این آثار شد، هنرمندان دورۀ تیموری و مغول آن را با تحولاتی تکمیل کردند. از مشهورترین آثار بازماندۀ این عصر، گنبد سلطانیه در نزدیکی زنجان که مقبرۀ اولجایتو یا سلطان محمد خدابنده نامیده میشود و آرامگاه خانوادگی فاتح عالم در شاهراه شازند ـ سمرقند است. مقرنس بر سایر هنرهای تزیینی و صنایع دستی ازجمله فرشبافی، کاشیکاری و منبتکاری اثر گذارده و موجب گسترش آنها شده است. از مقرنسکاریهای زیبای دورۀ صفوی میتوان از مسجد شیخ لطفالله اصفهان نام برد.