مقولات
مَقولات (categories)
در اصطلاح فلسفه، قالبهای بنیادین تفکر. یکی از دغدغههای همیشگی فیلسوفان کشف این نکته بوده است که آیا کلیترین قالبها یا مقولات اندیشه، نظیر مکان[۱]، زمان[۲]، جوهر[۳]، ذهن[۴]، ماده[۵]، مطلق[۶] و کلّیاند[۷] یا اینکه نسبتاً محدودند و تغییر میپذیرند. ارسطو درمقولات[۸] و طوبیقا[۹] ده مقوله (مقولات عشر) را برمیشمرد که عبارتاند از جوهر، کمّ[۱۰] (کمیّت)، کیف[۱۱] (کیفیّت)، اضافه (نسبت)[۱۲]، مکان، زمان، وضع[۱۳]،مِلک[۱۴]، فعل[۱۵] و انفعال[۱۶]. هرچه دربارۀ موجودات میتوان گفت از این دَه مقوله بیرون نیست، هرچند بهنظر نمیرسد ارسطو این تقسیمبندی را کامل و قطعی دانسته باشد. اشتیاق کانت به نظامسازی، او را به تدوین نظامی چهاربخشی هدایت کرد که هرکدام شامل سه مقوله است. ذیل مقولۀ کمیّت سه مقولۀ وحدت[۱۷]، کثرت[۱۸]، تمامیت[۱۹]، ذیل مقولۀ کیفیت مقولات واقعیت (یا ثبوت)، نفی[۲۰] و تحدید[۲۱]، ذیل مقولۀ نسبت مقولههای جوهر و عرض، علیت[۲۲] و وابستگی[۲۳] و همکنشی[۲۴] یا فعل و انفعالِ متقابل و ذیل مقولۀ جهت[۲۵] مقولههای امکان[۲۶] عام و امتناع، وجود و عدم، وجوب[۲۷] و امکان خاص، قرار دارند. اندکاند کسانی که همانند کانت این تقسیمبندی را اصولی و جامع و مانع بدانند. در عصر جدید، فرگه[۲۸] در منطقاش نگرش روشنتری از شیوههای بنیادی ساختهشدن اطلاعات برای ما فراهم میکند و در تحلیلش از زبان به تقسیمبندی بسیار کلی مفهوم و درونذات[۲۹] اشاره میکند، اما از مسائل مربوط به طبقهبندی درونی این مقولات سخنی به میان نمیآورد. رسالۀ منطقی ـ فلسفی[۳۰] (۱۹۲۱) ویتگنشتاین[۳۱] چرخشی در این زمینه ایجاد کرد. او در این رساله معتقد است که مقولات بنیادی یک زبان آشکارند اما ساخت و روابطشان در زمرۀ چیزهایی است که نمیتوان دربارۀ آنها سخنی گفت و بنابراین، مسئلۀ یافتن طبقهبندی بنیادینی از عناصرِ رسمیتیافته در هر شیوۀ خاص اندیشیدن، همچنان پابرجا است.
- ↑ space
- ↑ time
- ↑ substance
- ↑ mind
- ↑ matter
- ↑ absolute
- ↑ universal
- ↑ Categories
- ↑ Topics
- ↑ quantity
- ↑ quality
- ↑ relation
- ↑ position
- ↑ possession
- ↑ activity
- ↑ passivity
- ↑ unity
- ↑ plurality
- ↑ totality
- ↑ negation
- ↑ limitation
- ↑ causation
- ↑ dependence
- ↑ reciprocity
- ↑ modality
- ↑ possibility
- ↑ necessity
- ↑ Frege
- ↑ object
- ↑ Tractatus Logico-Philosophicus
- ↑ Wittgenstein