ملامتیه

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی

مَلامَتیّه

فرقه‌ای از اولیای خدا. اگرچه ملامی یا ملامتی بودن، درجه‌ای است که مرتبۀ این صنف از اولیا را نشان می‌دهد، گاه ملامتیه را همچون طریقتی خاص از طرایق صوفیه نشان داده‌اند. ملامتیگری بیشتر روش و نگرش است، نه سلسله‌ای خاص. بنیادگذار آن را ابوحفص حداد ملامتی و ابوحمدون قصار (قرن ۳ق) دانسته‌اند و پیروان ابوحمدون را حمدونیه یا قصاریه نامیده‌اند. شعار این نحلۀ عرفانی پنهان داشتن نیکی‌ها و آشکار داشتن بدی‌هاست. ملامتی، عارفی است که از غایت اخلاص، طاعات خود را کتمان کند، و بدون این‌که کاری خلاف شریعت از او سر زند، به‌گونه‌ای عمل کند که مورد ملامت مردمان قرار گیرد تا با سرزنش نفس لوّامه قربت او به ‌حق بیشتر شود. برخی از بزرگان ملامتیه را در برابر صوفیه دانسته‌اند و برخی مانند ابن‌عربی، این گروه را در میان عارفان، صاحب بالاترین رتبه می‌داند و شاگردان آنان را، در بدایت امر، در‌شمار مردان می‌شمارد. شماری از عارفان نیز، خوی آنان را، که براساس آن دائماً به ملامت خود مشغول‌اند، علّت نام‌گذاری آنان به این اسم دانسته‌اند. چه اینان، به‌رغم این‌که در چهار بُعد علم و عمل و حال و مقام، حائز برترین رتبه‌ها هستند، لحظه‌ای خود را چنین نمی‌پندارند، از این‌رو، از ملامت خود باز نمی‌نشینند. ملامتیان به مدح و ذم خلق توجهی ندارند و از اقبال مردم شاد و از روی برگردان خلق ناراحت نمی‌شوند. ملامتیان ذکر را به چهار قسمِ ذکر به زبان، به‌ دل، به ‌سر، و به روح تقسیم کرده‌اند. فرق میان ملامتی و قلندر آن است که ملامتیان در پنهان‌کردن عبادت می‌کوشند ولی قلندران در تخریب عادات تلاش می‌کنند. ملامتیان پیوسته در میان خلق با لباسی معمولی ظاهر می‌شوند تا شناخته نگردند، اما قلندران مقید به پوشیدن لباسی خاص نیستند و جز به پاکی دل به چیزی نمی‌اندیشند. ابوعبدالرحمان سلمی، دربارۀ اصول و عقاید ملامتیه، کتابی دارد که در آن ۴۵ اصل از آن عقاید را ذکر کرده است. در میان بزرگان، هیچ متفکری بهتر از خواجه شمس‌الدین حافظ شیرازی اندیشه‌های ملامتی را در کمال زیبایی و شیوایی بیان نکرده است.