مهره مار

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی

مُهرۀ مار
در باورهای خرافیِ ایرانیان، تکه استخوانِ مهره‌ای‌شکلِ بدن مار که دارندۀ آن، مِهرِ کسی را که خواهان اوست بر خود می‌گرداند. زنان را به مهرۀ مار چندان اعتقاد بود که برای تهیۀ آن، حتی به بهایی گزاف، سر در پیِ‌ مارگیران و کولیان می‌نهادند. مهرۀ مار افسونی بود چون مهرگیاه و خرمهره که یا ساییدۀ آن را به فردی که به او تمایل دارند‌ می‌خوراندند، یا پیچیده در تکه پارچه‌ای در قاب‌ِ قرآن می‌نهادند و به خود می‌آویختند، یا به‌نحوی در جایی از تن‌پوشِ خود پنهان می‌کردند. در شناسایی مهرۀ اصل از بَدَل آورده‌اند که چون دارندۀ اصل آن، به دکان نانوایی می‌رفت، نان‌ها از دیوارۀ تنور به یک‌باره جدا می‌شد و می‌افتاد. تعبیر مصدری «مهرۀ مار داشتن»، کنایه از کسی است که دوستی دیگران را به‌خود گردانده است. مهرۀ مار را، به چشم‌روشنی، در روز پاتختی به عروس می‌دادند.