موازنه
مُوازنه
(بهمعنای هموزنکردن، سنجش و نیز مانندشدن) در اصطلاح بدیع در دو معنا بهکار میرود. یکی آنکه شاعر اجزای درون بیت را بر یک قافیه بیاورد و در آخر بیت قافیۀ دیگری بهکار برد. از این منظر، موازنه به قافیۀ درونی شباهت دارد: «ای که شاهی، بِهْ ز ماهی، دل سیاهی ـ کن نگاهی، چند خواهی خوار و زارم؟». دیگر آنکه در قرینههای نظم و نثر، از آغاز تا پایان، واژههایی بهکار روند که وزن هر کدام با قرینۀ خود یکی و در حروف رَوّی متفاوت باشد: «مشک و شنگرف است گویی ریخته بر کوهسار ـ نیل و زنگار است گویی بیخته در مرغزار/از زمین گویی برآوردند گنج شایگان ـ در چمن گویی پراکندند دُرّ شاهوار». موازنه را مماثله هم مینامند.