مور، جورج ادوارد (۱۸۷۳ـ۱۹۵۸)

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی

مور، جورْج ادوارد (۱۸۷۳ـ۱۹۵۸)(Moore, George Edward)

مور، جورْج ادوارد
جورج ادوارد مور
George Edward Moore
زادروز لندن ۱۸۷۳م
درگذشت ۱۹۵۸م
ملیت انگلیسی
تحصیلات و محل تحصیل تحصیل در ترینیتی کالج و دانشگاه کیمبریج
شغل و تخصص اصلی فیلسوف
آثار  اصول اخلاق (۱۹۰۳)
گروه مقاله آموزش و پرورش و اخلاق، فلسفه ، منطق و کلام

(مشهور به جی ای مور) فیلسوف انگلیسی و از بانيان فلسفۀ تحليلي. به‌سبب نقش‌آفرینی در پیشبرد فلسفۀ معاصر، کوشش در ارائۀ نظریۀ اخلاقی[۱] و دفاع از واقع‌گرایی فلسفی[۲] شهرت یافت. مور در نوروود علیا[۳]، واقع در لندن، متولد شد و در ترینیتی کالج[۴] و دانشگاه کیمبریج درس خواند. برتراند راسل[۵]، یکی از همشاگردانش، وی را تشویق کرد که به تحصیل در فلسفه روی آورد. به پشتوانۀ ارثی که برده بود، چندین سال زیر نظر معلم خصوصی تحصیل کرد؛ در ۱۹۱۱ به تدریس در دانشگاه کیمبریج مشغول شد و در ۱۹۳۹ بازنشسته شد. او در کیمبریج درگذشت. فلسفه در نظر مور متضمن تجزیه و تحلیل بود، یعنی کوشش برای ایضاح گزاره‌ها[۶] یا مفهوم‌های غامض از طریق بیان گزاره‌ها یا مفهوم‌های کمتر غامضی که گزاره‌ها یا مفهوم‌های اصلی منطقاً معادل‌ آن‌ها انگاشته می‌شوند. مثلاً، مور بر‌اثر ادعای برخی از فیلسوفان مبنی‌بر این که زمان امری غیرواقعی است حیرت‌زده و گیج شده بود. او در تحلیل این اظهارنظر، عقیده داشت که گزارۀ «زمان، غیرواقعی است» از لحاظ منطقی معادل است با «هیچ واقعۀ زمانی‌ای وجود ندارد». («من دیروز مقاله را خواندم» نمونه‌ای از یک واقعۀ زمانی است)؛ همین که معنای سخنی که حاوی مفهومی مسئله‌ساز[۷] باشد روشن شود، در گام بعد باید ببینیم که آیا دلایل موجهی برای قبول آن سخن وجود دارد یا نه. توجه پی‌گیر مور به تحلیل مفهومی[۸] به‌عنوان وسیله‌ای برای رسیدن به وضوح[۹] موجب شد که مقام وی به‌منزلۀ یکی از بنیادگذاران فلسفۀ معاصر از حیث تأکید تحلیلی و زبان‌شناختی تثبیت شود. مشهورترین اثر مور، اصول اخلاق[۱۰] (۱۹۰۳)، مربوط است به این دعوی او که مفهوم «خیر» به کیفیت ساده، تحلیل‌ناشدنی و تعریف‌ناپذیری از چیزها و موقعیت‌ها اشاره دارد. این کیفیت جنبۀ طبیعی ندارد، زیرا نه با تجربۀ حسی[۱۱] بلکه با نوعی شهود اخلاقی[۱۲] درک می‌شود. بنابر استدلال مور، کیفیت «خوبی» در تجربه‌هایی چون دوستی و لذت هنری کاملاً بدیهی و آشکار است. پس، مفهوم‌های اخلاقیِ‌ «حق» و «وظیفه» برحسب پدید‌آوردن آنچه واجد خوبی است، تجزیه و تحلیل می‌شوند. تعدادی از مقاله‌های مور، ازجمله «ردّ ایدئالیسم» (۱۹۰۳)، در رشد و شکوفایی واقع‌گرایی فلسفی دوران جدید سهم بسزایی داشت. او، که رویکردش به مسئلۀ شناخت[۱۳] مبتنی‌بر تجربه‌گرایی[۱۴] بود، تجربه را با تجربۀ حسی برابر نمی‌دانست و از شک‌گرایی[۱۵]، که غالباً ملازم با تجربه‌گرایی است، اجتناب می‌کرد. مور به دفاع از دیدگاهی برخاست که بر اعتبار عقل سلیم یا شعور عام[۱۶] تأکید می‌نهاد؛ این دیدگاه مبتنی‌بر این عقیده است که تجربه منجر به شناخت جهانی بیرونی می‌شود که مستقل از ذهن است. از دیگر آثار مور: اخلاق[۱۷] (۱۹۱۲)؛ پژوهش‌های فلسفی[۱۸] (۱۹۲۲)؛ مقاله‌های فلسفی[۱۹] (۱۹۵۹). مور سردبیری نشریۀ مایند[۲۰]، مجلۀ فلسفی پیش‌گام انگلیسی، را از ۱۹۲۱ تا ۱۹۴۷ برعهده داشت.

 


  1. ethical theory
  2. philosophical realism
  3. Upper Norwood
  4. Trinity College
  5. Bertrand Russell
  6. propositioins
  7. problematic
  8. conceptual analysis
  9. clarity
  10. Principia Ethica
  11. sense experience
  12. moral intuition
  13. knowledge
  14. empiricism
  15. scepticism
  16. common sense
  17. Ethics
  18. Philosophical Studies
  19. Philosophical papers
  20. Mind