مکتب
مکتب
مؤسسۀ آموزش ابتدایی کودکان و نوجوانان از نخستین قرنهای اسلامی تا اواسط قرن ۱۴ش. مکتب، نخستین نوع مدرسۀ ابتدایی در سرزمینهای اسلامی است و در اصل، نوعی مؤسسۀ آموزشی عمومی بوده است اما، در مواردی، مکتب خصوصی نیز در منزل طبقات اعیان دایر میشد و مخصوص فرزندان یک یا چند خانواده بود. روش تدریس مکتب، بر اساس حفظ مطالب درسی، با تکرار و تمرین بسیار و خواندن درس با صدای بلند بود. برنامۀ مکاتب در ابتدا، آموختن الفبا، قرائت قرآن، و حفظ بعضی قسمتهای قرآن بود. بعدها، خواندن کتب فارسی هم معمول شد، اما کتب معیّنی نبود. برخی از کتابهایی که در مکتبخانههای ایران تدریس میشد عبارت بودند از عم جزء (جزء آخر قرآن مجید)؛ صد کلمه از حضرت امیر (ع) به عربی و فارسی، مثنوی نان و حلوای شیخ بهایی، موش و گربه اثر عبید زاکانی، نصابالصّبیان، جودی، جوهری، ترسل، گلستان سعدی؛ دیوان حافظ، حسین کُرد شبستری. در ضمن، مشق خط (خوشنویسی) نیز در مکتب تعلیم داده میشد. آموزش اعداد و حساب در حد حساب سیاق بود که در کار و کسب آن زمان رواج داشت و بهکار میآمد. آموزش در مکتب غالباً با تنبیه بدنی همراه بود که معمولاً عبارت بود از حبس، زدن با چوب و ترکه، و فلک کردن. مکتب ساختمان ویژهای نداشت و در اتاقی ساده، و غالباً در یک دکان، تشکیل میشد که نمد یا بوریایی در کف آن میانداختند. برخی از کودکان زیرانداز یا تشکچهای برای نشستن به مکتب میآوردند. مکتب سِن ورودی خاصی نداشت، ولی معمولاً کودکان را از ۵سالگی، از زمانی که از عهدۀ شستوشو و طهارت خود برمیآمدند، به این مدارس میسپردند. مدت تحصیل بر حسب سن و توانایی مالی و استعداد افراد متفاوت بود و عمدتاً در پانزده سالگی دورۀ تحصیل پایان مییافت. مکتب معمولاً برای پسرها بود، ولی گاهی به صورت مختلط، پسر و دختر، تشکیل میشد. گاهی نیز برای دختران مکتب جداگانه و در داخل خانه تشکیل میشد. این مدارس امتحان رسمی نداشت و تنها امتحان آن این بود که شاگرد بتواند کتابهای تعیین شده را درست بخواند و نامه یا مطلبی را بنویسد. با پیدایش مدارس جدید، مکتبخانهها بهتدریج از میان رفتند.