ناصر عباسی

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی

ناصر عباسی (۵۵۲ـ۶۲۲ق)

(ملقب به: الناصر لِدینِ الله) سی‌وچهارمین خلیفۀ عباسی (حک: ۵۷۵ـ۶۲۲ق). پس‌ از مرگ‌ پدرش‌ به‌ خلافت‌ رسید. مردی‌ آزموده‌، بینا به‌ امور، سیاستمدار، باهیبت‌، کاردان‌، دلیر و هوشمند،‌ و در سخنوری‌ فصیح‌ و بلیغ‌ بود. طولانی‌ترین‌ خلافت‌ را در میان‌ خلفای‌ عباسی‌ داشت‌ و توانست‌ قدرت‌ خلافت‌ را احیا کند. علاوه‌بر عراق، خوزستان‌، همدان‌، ساوه‌ و آوه‌، ری،‌ و اصفهان‌ را به‌ تصرف‌ درآورد. ناصر، با استفاده‌ از جاسوسان‌ و خبرچینان‌ خود، از احوال‌ امرا و مردم‌ در مناطق‌ تحت‌ حکومتش‌ اطلاع‌ می‌یافت‌ و همین‌ امر سبب‌ ترس‌ و وحشت‌ همگان‌ بود. در خلافت‌ وی‌، خوارزمشاهیان‌ بر ماوراءالنهر و خراسان‌ و بخش‌های‌ وسیعی‌ از ایران‌ تسلط‌ یافتند و با ناصر از در مخالفت‌ درآمدند. علاءالدین‌ تکش‌ با خلیفه‌ وارد جنگ‌ شد و، به‌رغم‌ پیروزی‌ اولیه،‌ از برابر قوای‌ ناصر عقب‌ نشست‌. چنگیز هم‌ در شرق ممالک‌ اسلامی‌ قدرت‌ بسیاری‌ به‌هم‌ زد و سرانجام‌ به ایران‌ هجوم‌ آورد و ماوراءالنهر و خراسان‌ را تسخیر و مردم‌ را قتل‌عام‌ کرد. برخی‌ مورخان، ناصر را شخصیتی‌ زیرک، عاقل، شجاع و با شهامت وصف‌ کرده‌ و برخی‌ دیگر او را ظالم‌، غاصب اموال‌ و املاک‌ مردم‌ و متهم‌ به‌ توطئه‌چینی‌ میان‌ سلاطین و محرک مغولان برای جنگ با خوارزمشاه‌ دانسته‌اند. ناصر، ظاهراً متمایل‌ به‌ تشیع‌ بود و این‌ امر از اقدامات‌ و نامۀ‌ او به‌ سلطان‌ ایوبی‌ مصر کاملاً هویداست‌؛ چنان‌‌که‌ ابن‌جوزی،‌ دانشمند متعصب‌ سنی،‌ در محضر او جرئت بازگویی فضیلت‌های ابوبکر را نداشت‌. ناصر بقعه‌ای‌ بر مرقد مطهر ائمۀ‌ مدفون‌ در بقیع‌ ساخت‌ و فرمان‌ داد در سامرا میان‌ صفّه‌ و سرداب‌ مقدس‌ پنجره‌ای‌ یا دری‌ از چوب‌ ساج‌، با منبت‌کاری‌ بسیار زیبایی‌ همراه‌ با کتیبه‌ای‌ بنا کنند. کتاب‌هایی‌ نیز تألیف‌ کرد. در نقل حدیث نیز دست داشت. لباس‌ فتوت‌ می‌پوشید و به‌ دیگران‌ می‌پوشاند و گروه‌ بسیاری‌ در شرق و غرب‌ براثر او پا در دایرۀ‌ فتوت‌ نهادند. در اواخر عمر، فلج‌ و از یک‌ چشم‌ نابینا شده‌ بود.