نماد
نَماد (symbol)
(یا: نُماد؛ نِماد؛ سَمْبُل) به هر چیز یا عملی اطلاق میشود که علاوهبر معنای ظاهریاش مظهر مفاهیمی فراتر وگستردهتر از خود باشد چنان که گل سرخ نماد زیبایی و لاله نماد شهید است. تفاوت نماد با نشانه (sign) آن است که نشانه بهطور قراردادی و بر مفهوم مشخصی دلالت دارد اما نماد معنی وسیعتر و پیچیدهتری دارد. نمادهای ادبی را سه گونه دانستهاند: ۱. رمزها و نمادهای شناختهشده مرسوم در ادبیات و فرهنگ هر ملّتی بهگونهای که غالباً آن نماد را برای مفهوم خاصی در نظر میگیرند. مانند لاله، دریا. ۲. نمادهای ابداعی یک شاعر یا نویسنده که در آثار یک شاعر یا نویسنده تکرار میشود. مانند نیلوفر در شعر سهراب سپهری، نی در شعر مولانا، کوزه در اشعار خیام، و... ۳. نمادها و آثاری که برای بیان حالات روحی و تجربیات ذهنی خاصی بیان میشوند و تا حدودی دریافت آنها نیاز به تعمق و تفسیر بیشتری دارد؛ مانند رمزها و نمادهایی که در ادبیات عرفانی برای توصیف و شرح تجربیات عارفانه در آثار عرفا و نیز نمادهای شاعران سمبولیست دیده میشود. نمادهای دستۀ دوم و تا حدودی هم نوع سوم میتوانند براثر تقلید و تکرار به نمادهای شناختهشده و مرسوم تبدیل شوند. مکتب نمادگرایی یا سمبولیسم (symbolism) در اواخر قرن ۱۹م در ادبیات فرانسه پدید آمد. از شاعران شاخص این مکتب در فرانسه میتوان به شارل بودلر، استفان مالارمه، آرتور رمبو و پل ورلن اشاره کرد. بعدها این سبک به رشتههای دیگر هنری در اروپا و امریکا انتقال یافت. در ادبیات کلاسیک فارسی نمونههایی از نمادگرایی البته نه کاملاً با مختصات سمبولیسم اروپایی، در آثاری چون سیرالعباد الیالمعاد سنایی، منطقالطیر عطار، و برخی داستانهای شیخ شهابالدین سهروردی (شیخ اشراق) دیده میشود که البته به تمثیل نیز میگراید. با ظهور نیما یوشیج نوعی سمبولیسم اجتماعی در شعر او و برخی از نوگرایان پیرو او دیده میشود که به عرصۀ داستاننویسی نیز سرایت میکند.