نوکانتی، فلسفه

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی

نوکانتی، فلسفه
جنبش پرنفوذ فلسفی در آلمان، از اواسط قرن ۱۹ تا ربع نخست قرن ۲۰، مبتنی‌بر مبادی اصلی فلسفۀ کانت، با شعار بازگشت به کانت. این جنبش فلسفی در‌برابر هگل‌گرایی مسلط در آن سال‌ها خواستار بازگشت به آموزه‌های کانتی بود. فلاسفۀ نوکانتی در دو مکتب جداگانه آرای خود را بیان کردند؛ مکتب ماربورگ که نمایندۀ اصلی آن هرمان کوهن بود، و مکتب هایدلبرگ با نمایندگی ریکرت[۱] و لاسک[۲]. فلاسفۀ مکتب ماربورگ بر قرائتی از ایدئالیسم عینی، تأکید داشتند و نمایندگان مکتب هایدلبرگ به نوعی ایدئالیسم ذهنی می‌گراییدند. آرای فلاسفۀ نوکانتی بر جامعه‌شناسی، تاریخ و نظریۀ هنر و تاریخ اندیشه‌ها تأثیری ژرف نهاد. برخی صاحب‌نظران نوکانت‌باوری را حلقۀ مفقودۀ میان مارکسیسم و نظریۀ انتقادی دانسته‌اند. ویلهلم دیلتای[۳] ، ارنست کاسیرر و اتو لیبمان[۴] از نمایندگان برجستۀ این جنبش فکری به‌شمار می‌روند. نوکانت‌باوری، بر آرای جامعه‌شناسان و نظریه‌پردازان هنر، همچون گئورگ زیمل[۵]و ماکس و‌بر و جورجی[۶] لوکاچ تأثیر نهاد.

 


  1. Rickert
  2. Lask
  3. Dilthey
  4. Otto Liebmann
  5. Simmel
  6. Georgy