هخامنشی، هنر
هَخامنشی، هنر
هنر رسمی پادشاهی قدیم ایران در دوران هخامنشیان. این هنر در دوران پادشاهی کوروش و داریوش بهاوج شکوفایی رسید، و سپس پیشرفت آن متوقف شد، و در زمان خشایارشا و اردشیر مختصر جنبشی از خود نشان داد. نقوش برجستۀ فراوان بر روی نمای آرامگاهها در نقش رستم و تختجمشید، و روی دیوارههای پلهها و دروازههای کاخهای پاسارگاد و تختجمشید از جلال و شکوه شاهانه حکایت دارند. کوروش با تأسیس امپراتوری هخامنشی (۵۵۰پم)، علاوه بر آنکه بر سرزمینها و اقوام مختلف تسلط یافت، مجموعهای از سنّتهای هنری زمان خویش را بهارث برد. کوششهایی که تحت حمایت او برای تلفیق این سنّتها آغاز شد، به تشکیل هنر درباری هخامنشی انجامید. صنعتگران یونانی و سنگتراشان مصری در خدمت شاهان ایرانی بودند؛ و هخامنشیان با آنکه کمابیش از دستاوردهای هنرمندان و صنعتگران بابل، آشور، اورارتو، مصر و يونان بهره بردند، میراث هنر عیلامی و سایر سنّتهای بومی را نیز فراموش نکردند. هنر آنان براساس رسوم سلطنتی متداول در خاور نزدیک و بهویژه هنر کاخهای شاهان آشوری شکل گرفت، و بهمرور عناصر برگرفته از سایر نواحی امپراتوری هخامنشی را نیز در خود حل کرد. خصوصیات هنر تصویری هخامنشی را در نقشبرجستههای دیواری بهتر میتوان شناخت؛ نقشمایههای این آثار عمدتاً عبارتاند از نگهبان نیزهدار، شیر، و حیوانات مختلط. بدن نگهبانان از پهلو و چشمانشان از روبهرو نشان داده شده است؛ اسلوب کار و برخی مضامین از بینالنهرین اقتباس شدهاند. صف طویل فرستادگان ملتهای خراجگزار، تشریفات درباری، شاه در حال نیایش برای ملت خویش، جانوران درگیر با یکدیگر یا در آرامش ـ بیشتر شیر، بز، و گاو ـ مضامین نقشبرجستههای دیواری سنگی تختجمشیدند. در کل صحنهها و در هر پیکر نوعی آرامش و وقار حاکم است که با خشونت حاکم بر آثار آشوریان تضاد دارد. در ترکیببندیها، ریتم و تقارن و نظمی دقیقتر از آثار آشوری و مصری دیده میشود؛ و فقط تناسب و هماهنگ نقوش با آثار یونانی قابلقیاساند. شکوه و جلال هنر هخامنشی در معماری کاخها نیز تجلی یافته است. از آنجا که ایرانیان زردشتی بودند و چندخدایی را مردود میشمردند، در آتشگاههای روباز نیایش میکردند، معماری دینی چندانی ـ بت یا معبد ـ از آنان باقی نمانده است. هنر هخامنشی به پیروی از سنّتهای گذشته روشهای چکیدهنگاری و نمادپردازی را ادامه داد و هیچگاه به اصول طبیعتگرایی یونانی رو نیاورد؛ تفاوت آرمانها و کمال مطلوب ایرانی و یونانی، علت اصلی آن است. صنعتگران ایرانی در دوران هخامنشیان در نقرهسازی، زرگری، ریختهگری مفرغ، بافندگی پارچه و فرش هم مهارت داشتند، هنر ظریف آنان در جامها، زیورآلات، و وسایل تزیینی باقیمانده از آن دوران تجلّی یافته است.