هزاره باوری
هِزارهباوری (millennialism)
(یا: هزارهگرایی) اعتقاد به حکومت هزارساله مسیح بر روی زمین، و در کاربردی وسیعتر، هر نوع باورداشت مذهبی به ظهور عصری آکنده از صلح و رفاه و سعادت که از آن به موعودباوری نیز تعبیر میشود. در مسیحیت دو تعبیر متفاوت از هزارهباوری وجود دارد. مطابق تعبیر نخست، رستاخیز دوم مسیح قبل از هزاره اتفاق میافتد که منشاء بروز آخرین نبرد بین خیروشر شده و حکومت هزارسالۀ مسیح را در روی زمین یا در آسمان بهدنبال میآورد (Premillennium). مطابق تعبیر دوم، رجعت دربارۀ مسیح پس از استقرار هزاره صلح و راستی که موجب آمادهشدن زمینه برای رستاخیز مسیح میشود، خواهد بود (Postmillennium). سرتاسر تاریخ مسیحیت، تغییرات اجتماعی یا بروز بحرانها زمینه را برای بازگشت به هزارهباوری فراهم ساخته است. افسانۀ آخرین امپراتور و نوشتههای یوآکیم فیورهای[۱] نمونههایی از هزارهباوری در دورۀ قرون وسطی هستند. در دورۀ اصلاح دینی[۲]، آناباپتیستها[۳]، برادران بوهمی[۴] و گروههای دیگری به هزارهباوری گراییدند. امروزه نیز برخی فرقههای پروتستان از قبیل ادونتیستها[۵]، شاهدان یَهُوَه[۶]، و مورمونها[۷] نیز چنین اعتقاداتی دارند. در کاربردی وسیعتر، بسیاری ادیان و سنّتهای غیرمسیحی از قبیل «آیین بودایی سرزمین پاک[۸]» و فرقه «رقص ارواح[۹]» نیز هزارهباور شناخته میشوند. آیین زردشتی نیز با اعتقاد به منجی جهانی بهویژه در رأس هزار سال در ردیف هزارهباورهاست. این منجی را سوشیانت میگویند. دین اسلام و بهویژه تشیّع نیز اعتقاد به ظهور امام زمان (عج) و برپایی حکومت عدل و توحید در آخرالزمان دارد که هرچند در مواردی مشابهتهایی با آنچه در مسیحیت وجود دارد (از قبیل خروج دجال قبل از ظهور امام) داراست، اما عقیده به دورۀ هزارساله قبل یا بعد از ظهور ندارد و لذا نمیتوان آن را در ردیف هزارهباوران دانست. نیز ← آخرالزمان