ه‍

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی

ه‍

ه‍

سی‌ویکمین حرف از الفبای فارسی و بیست‌وششمین حرف از الفبای عربی (ابتثی) و حرف پنجم از الفبای ابجدی که در حساب جمل معادل پنج به‌‌حساب می‌آید. در یونانی epsilon است. ترتیب الفبا در زبان فارسی اندک اختلافی با الفبای زبان عربی دارد؛ بدین صورت که حرف «و» در الفبای فارسی قبل از حرف «ه‌ » می‌آید و در الفبای عرب «ه‌ » قبل از «و». از نظر آوایی، این حرف نمایندۀ صامتِ چاکنایی ـ سایشی است. نام آن «هِ = he» و «ها= hâ» است که به های هوّز و های دوچشم هم معروف است. در نمره‌گذاری درسی برخی از دانشگاه‌ها، که براساس ابجدی دسته‌بندی شده است، نمایندۀ مرتبۀ پنجم و معادلِ نمرۀ صفر تا ده است. در علم، رمز زهره و برج سنبله است و در تقویم، رمز سال هجری. حرف «ه» به‌عنوان پسوند اشتقاقی، یکی از کارآمدترین و مهم‌ترین پسوند‌های زبان فارسی است که به اسم و صفت و بن فعل اضافه می‌شود و معانی متعددی به آن می‌دهد که مهم‌ترین آن‌ها عبارت‌اند از ۱. صفت نسبی، مثلِ بهاره، پاییزه؛ ۲. اسم مصدر، مثلِ خنده، گریه؛ ۳. اسم ابزار، مثلِ گیره، تابه؛ ۴. صفت مفعولی، مثلِ گزیده، کشته؛ ۵. نشانۀ تحقیر، مثلِ زنه، مَرده؛ ۶. نشانۀ شباهت، مثلِ دهانه، دسته، پایه. گاهی هم این پسوند تغییری در معنای کلمه قبل ایجاد نمی‌کند، مثل جاودانه، آشیانه. حرف «ه» به دو دستۀ ملفوظ و ناملفوظ تقسیم می‌شود. های غیر ملفوظ، که در آخر کلمه می‌آید و نمایندۀ واج مصوت «ـِ = e» است، مثل جوجه، خانه، طلبه. به این مصوت، های بیان حرکت و های مختفی هم می‌گویند. کلماتی که در انتهای آن حرف «های ناملفوظ» می‌آید، هنگامی که علامت «ان» جمع و یا پسوند «ی» نسبت به آن اضافه می‌شود، حرف «ه» بدل به مصوتِ «ـِ = e» می‌شود و صامت میانجی «گ‌ » می‌گیرد. مثلِ خستگی، آزادگی، مردگان، تشنگان. های ملفوظ، که هم نوشته و هم خوانده می‌شود‌، اعم از آن که در آغاز یا وسط و یا پایان کلمه باشد، مثل هرگز، مهر، ماه. بعضی از کلمات عربی که به حرف «ت» ختم می‌شود در فارسی حرف «ت» به های ناملفوظ بدل می‌شود، مثل قلعت ← قلعه، اشارت ← اشاره، زیادت ← زیاده