وارد
وارِد
اصطلاحی عرفانی. دو معنایِ نزدیک به هم دارد: الف) هر خاطر بسطآمیز و فرحانگیزی که بر قلب سالک وارد شود، اما خود در مقدّمات حصول آن نقشی نداشته باشد. بدینترتیب، تمامی فتوحاتِ سالکان بر دو قسم میشود: آنچه سالک مقّدمۀ سلوکیّهای برای پیدایش آن فراهم آورده، و آنچه از باب لطف و رحمت محض، در قلب او پدید آمده است. این قسم دوم را به اصطلاح، «وارد» میخوانند. بدیهی است که این چنین واردی، فقط هنگامی ادامه خواهد داشت که قلب توان پذیرش و تحمّل آن را داشته باشد. از اینرو، هر قلبی پذیرای واردات پیاپی نیست؛ ب) به تمامیِ خواطر، بدون آنکه به تقسیمِ خواطر بسطی و فرحی مقیّد شود «وارد» گفته میشود. در این معنی، عارفان از ورود واردات استغفار میکردهاند و پیدایش آن را، از موانع سلوک میدانستهاند.