پزشک دهکده (کتاب): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
'''پیرنگ''' | '''پیرنگ''' | ||
دکتر بناسیس در یکی از دهکدههای کوچک ساووا<ref>Savoie</ref> ساکن و برای آبادانی آنجا دست به کار شده است. اسباب تبعید کودنهایی را که در این دهکده هستند فراهم میآورد. تحت هدایت او صنایع محلی رونق میگیرند. کارخانههای چوببری ساخته میشوند و از این رونق، رفاه عمومی ایجاد میگردد. او رازی با خود دارد که جز در پایان داستان روشن نمیشود. و خواننده در انتها آگاه میشود که بناسیس چهگونه براثر خطایی که در جوانی مرتکب شده، عشق دختری را که دوست داشته از دست داده است. پسر حرامزادهای که او بزرگش میکرد میمیرد و بناسیس پس از آن حادثه به این روستا پناه میبرد تا غمش را پنهان و بلکه فراموش کند. در پایان کتاب، پسرخواندۀ ژنرال ژنستاس، پیرسرباز جنگهای دورۀ امپراتوری (که خود نیز از پی اوضاع افسانهواری این بچه را به فرزندخواندگی پذیرفته است) را به فرزندی میپذیرد. | دکتر بناسیس در یکی از دهکدههای کوچک ساووا<ref>Savoie</ref> ساکن و برای آبادانی آنجا دست به کار شده است. اسباب تبعید کودنهایی را که در این دهکده هستند فراهم میآورد. تحت هدایت او صنایع محلی رونق میگیرند. کارخانههای چوببری ساخته میشوند و از این رونق، رفاه عمومی ایجاد میگردد. او رازی با خود دارد که جز در پایان داستان روشن نمیشود. و خواننده در انتها آگاه میشود که بناسیس چهگونه براثر خطایی که در جوانی مرتکب شده، عشق دختری را که دوست داشته از دست داده است. پسر حرامزادهای که او بزرگش میکرد میمیرد و بناسیس پس از آن حادثه به این روستا پناه میبرد تا غمش را پنهان و بلکه فراموش کند. بناسیس در پایان کتاب، پسرخواندۀ ژنرال ژنستاس، پیرسرباز جنگهای دورۀ امپراتوری (که خود نیز از پی اوضاع افسانهواری این بچه را به فرزندخواندگی پذیرفته است) را به فرزندی میپذیرد. او پس از آنکه کارش به اتمام میرسد، در روزی که نامۀ اسرارآمیزی به دستش رسیده میمیرد. این نامه، یقیناً توسط زنی نوشته شده که بناسیس در گذشته دوستش داشته؛ اما مضمون نامه برای خواننده ناشناخته میماند. | ||
---- | ---- | ||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
[[رده:ادبیات غرب]] | [[رده:ادبیات غرب]] | ||
[[رده:سایر گونه های ادبی]] | [[رده:سایر گونه های ادبی]] | ||
<references /> |