عبدالرضا اکبری: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
عبدالرضا اکبری (کرمان 14 فروردین 1332ش- ) | عبدالرضا اکبری (کرمان 14 فروردین 1332ش- ) | ||
بازیگر ایرانی تئاتر، سینما و تلویزیون. در شهر بافت کرمان متولد شد و تحصیلات مقدماتی خود را در تهران سپری کرد. چند سال پس از اخذ دیپلم، در دانشکدهی هنرهای زیبای دانشگاه تهران به تحصیلات خود ادامه داد. او فارغالتحصیل دورهی کارشناسی ارشد بازیگری و همچنین دارندهی مدرک فوق لیسانس در رشتهی مدیریت روابط عمومی است. از سن ۱۶ سالگی جذب کانون پرورش فکری شد و به اتفاق دوستانش در سال ۱۳۴۷ گروه تئاتر موسوم به گروه تئاتر نجفآباد را تأسیس کردند. اولین مربی آنها [[داریوش مودبیان|داریوش مؤدبیان]] بود و بعدها [[بهزاد فراهانی]] این سمت را به عهده گرفت. فعالیت آنها تا سال ۱۳۶۰ ادامه پیدا کرد و با منحل شدن گروه به تلویزیون رفت. از نمایشهایی که او در آنها بازی کرده میتوان به این موارد اشاره کرد: آن که گفت آری آن که گفت نه، افسانهی آفرینش، احتكارالسلطان، بامها و زیر بامها، بهترین بابای دنیا، چشم در برابر چشم، چوب به دستهای ورزیل، سنگ و معدن، شبی در حلبیآباد، شلمچه در خون، عروس، غربت، کارول، کوچ، گور، میلاد و هفتسین ایمان. اکبری پس از منحل شدن گروهش، در سال ۱۳۵۴ به تلویزیون رفت و با بازی در نمایشهای تلویزیونی فعالیتش را آغاز کرد. او پس از انقلاب به عنوان نویسنده و کارگردان در سریالهای فراوانی مانند ''پلک شب'' (نویسنده)، ''پیر وفا''، ''بیداران''، ''همراهان''، ''طلاق''، ''مزد ترس''، ''بازرس''، ''باغ گیلاس''، ''روزگار وصل''، ''لبخند زندگی'' (نویسنده)، ''شال و انگشتر'' (نویسنده)، ''گمشده'' (نویسنده)، ''بازگشت به خانه''، ''پهلوانان نمیمیرند''، ''سفر به چزابه''، ''پروندههای مجهول''، ''بوی غریب پاییز''، جستجو در شهر و همهی فرزندان من حضور یافت. او با فیلم ''زندان دوله تو'' (ساختهی رحیم رحیمیپور) در سال ۱۳۶۴ پا به عرصهی سینما نهاد. پندار اکبری، بازیگر، پسر اوست. | بازیگر ایرانی تئاتر، سینما و تلویزیون. در شهر بافت کرمان متولد شد و تحصیلات مقدماتی خود را در تهران سپری کرد. چند سال پس از اخذ دیپلم، در [[دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران|دانشکدهی هنرهای زیبای دانشگاه تهران]] به تحصیلات خود ادامه داد. او فارغالتحصیل دورهی کارشناسی ارشد بازیگری و همچنین دارندهی مدرک فوق لیسانس در رشتهی مدیریت روابط عمومی است. از سن ۱۶ سالگی جذب کانون پرورش فکری شد و به اتفاق دوستانش در سال ۱۳۴۷ گروه تئاتر موسوم به گروه تئاتر نجفآباد را تأسیس کردند. اولین مربی آنها [[داریوش مودبیان|داریوش مؤدبیان]] بود و بعدها [[بهزاد فراهانی]] این سمت را به عهده گرفت. فعالیت آنها تا سال ۱۳۶۰ ادامه پیدا کرد و با منحل شدن گروه به تلویزیون رفت. از نمایشهایی که او در آنها بازی کرده میتوان به این موارد اشاره کرد: آن که گفت آری آن که گفت نه، افسانهی آفرینش، احتكارالسلطان، بامها و زیر بامها، بهترین بابای دنیا، چشم در برابر چشم، چوب به دستهای ورزیل، سنگ و معدن، شبی در حلبیآباد، شلمچه در خون، عروس، غربت، کارول، کوچ، گور، میلاد و هفتسین ایمان. اکبری پس از منحل شدن گروهش، در سال ۱۳۵۴ به تلویزیون رفت و با بازی در نمایشهای تلویزیونی فعالیتش را آغاز کرد. او پس از انقلاب به عنوان نویسنده و کارگردان در سریالهای فراوانی مانند ''پلک شب'' (نویسنده)، ''پیر وفا''، ''بیداران''، ''همراهان''، ''طلاق''، ''مزد ترس''، ''بازرس''، ''باغ گیلاس''، ''روزگار وصل''، ''لبخند زندگی'' (نویسنده)، ''شال و انگشتر'' (نویسنده)، ''گمشده'' (نویسنده)، ''بازگشت به خانه''، ''پهلوانان نمیمیرند''، ''سفر به چزابه''، ''پروندههای مجهول''، ''بوی غریب پاییز''، جستجو در شهر و همهی فرزندان من حضور یافت. او با فیلم ''زندان دوله تو'' (ساختهی رحیم رحیمیپور) در سال ۱۳۶۴ پا به عرصهی سینما نهاد. پندار اکبری، بازیگر، پسر اوست. | ||