پرش به محتوا

پاتریشا نیل: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵: خط ۵:
(نام اصلی: پتسی لوییز نیل<ref>Patsy Louise Neal</ref>) بازیگر زن امریکایی و برندۀ [[جایزه اسکار|جایزۀ اسکار]] بهترین بازیگر نقش اول زن. از ستارگان زن هالیوود طی دهۀ 1960 و دوسه‌سال پیش و بعد از این دهه بود.  
(نام اصلی: پتسی لوییز نیل<ref>Patsy Louise Neal</ref>) بازیگر زن امریکایی و برندۀ [[جایزه اسکار|جایزۀ اسکار]] بهترین بازیگر نقش اول زن. از ستارگان زن هالیوود طی دهۀ 1960 و دوسه‌سال پیش و بعد از این دهه بود.  


نیل دختر حسابدار یک کمپانی زغال سنگ بود. تئاتر را در دانشکدۀ علوم و هنر دانشگاه نورث وسترن<ref>Northwestern University</ref> آموخت و مدتی مدل بود. تا این که در سال ۱۹۴۶ به برادوی<ref>Broadway Theatre</ref> راه یافت. موفقیت او در نمایش ''آن سوی جنگل''<ref>''Another Part of the Forest''</ref> منجر به ورود او به دنیای سینما در ۱۹۴۹ شد. دومین نقش او در همان سال در ''سرچشمه''<ref>''The Fountainhead''</ref>، مقابل [[گری کوپر (۱۹۰۱ـ۱۹۶۱)|گری کوپر]]، همه را متوجه این تازه‌وارد کرد. در چندسال بعد با موفقیت در محصولات [[برادران وارنر]] و دیگر کمپانی‌ها ظاهر شد. رابطه‌اش با کوپر زبانزد بود و پایان آن او را دچار بحران عصبی شدیدی کرد. در  ۱۹۵۳ با [[دال، روآل (۱۹۱۶ـ۱۹۹۰)|روآل دال]]<ref>Roald Dahl</ref>، نویسندۀ انگلیسی، ازدواج کرد و چندسالی سینما را کنار گذاشت. اما در ۱۹۵۷ با ''چهره‌ای میان جمعیت''<ref>''A Face in the Crowd''</ref> بازگشتی عالی داشت. فیلم‌های بعدی‌اش را با وسواس بیش‌تری انتخاب کرد و در ۱۹۶۳ به خاطر ''هاد''<ref>''Hud''</ref> برندۀ اسکار شد. دوسال بعد طی پنجمین حاملگی‌اش، دچار بحران‌های روحی شدیدی شد؛ به طوری که کارش به فلج شدن سیستم عصبی و صندلی چرخ‌دار کشید. دیگر حتی سخن گفتن هم برایش دشوار بود. با این حال شجاعانه با این وضع مبارزه کرد و بهبودی قابل ملاحظه‌ای یافت. تا جایی که در ۱۹۶۸ توانست با بازی در ''موضوع دربارۀ رزها بود''<ref>''The Subject Was Roses''</ref> (که برای آن بار دیگر کاندیدای اسکار شد) به سینما بازگردد. [[لیندون جانسون|لیندون جانسن]]، رئیس جمهور وقت امریکا، جایزۀ «قلب سال» را به وی اعطا کرد و او در سال‌های بعد با بردباری مصایب خانوادگی دیگری را نیز تحمل کرد. استقامت او و وفاداری شوهرش در ۱۹۸۱ موضوع فیلمی تلویزیونی به نام ''سرگذشت پاتریشا نیل'' (۱۹۸۱) شد که در آن [[گلندا جکسون]] و [[درک بوگارد (۱۹۲۱ـ۱۹۹۹)|درک بوگارد]] ایفای نقش می‌کردند. با این وجود در ۱۹۸۳ نیل به دنبال آگاهی از رابطۀ شوهرش با یکی از بهترین دوستانش از او جدا شد و از لندن به نیویورک نقل مکان کرد. نیل خاطرات این دوره از زندگی‌اش را در کتابی به نام ''چنان که هستم''<ref>''As I Am: An Autobiography''</ref> (۱۹۸۸) نوشته است.  
نیل دختر حسابدار یک کمپانی زغال سنگ بود. تئاتر را در دانشکدۀ علوم و هنر دانشگاه نورث وسترن<ref>Northwestern University</ref> آموخت و مدتی مدل بود. تا این که در سال ۱۹۴۶ به برادوی<ref>Broadway Theatre</ref> راه یافت. موفقیت او در نمایش ''آن سوی جنگل''<ref>''Another Part of the Forest''</ref> منجر به ورود او به دنیای سینما در ۱۹۴۹ شد. دومین نقش او در همان سال در ''سرچشمه''<ref>''The Fountainhead''</ref>، مقابل [[گری کوپر (۱۹۰۱ـ۱۹۶۱)|گری کوپر]]، همه را متوجه این تازه‌وارد کرد. در چندسال بعد با موفقیت در محصولات [[برادران وارنر]] و دیگر کمپانی‌ها ظاهر شد. رابطه‌اش با کوپر زبانزد بود و پایان آن او را دچار بحران عصبی شدیدی کرد. در  ۱۹۵۳ با [[دال، روآل (۱۹۱۶ـ۱۹۹۰)|روآل دال]]<ref>Roald Dahl</ref>، نویسندۀ انگلیسی، ازدواج کرد و چندسالی سینما را کنار گذاشت. اما در ۱۹۵۷ با ''چهره‌ای میان جمعیت''<ref>''A Face in the Crowd''</ref> بازگشتی عالی داشت. فیلم‌های بعدی‌اش را با وسواس بیش‌تری انتخاب کرد و در ۱۹۶۳ به خاطر ''هاد''<ref>''Hud''</ref> برندۀ اسکار شد. دوسال بعد طی پنجمین حاملگی‌اش، دچار بحران‌های روحی شدیدی شد؛ به طوری که کارش به فلج شدن سیستم عصبی و صندلی چرخ‌دار کشید. دیگر حتی سخن گفتن هم برایش دشوار بود. با این حال شجاعانه با این وضع مبارزه کرد و بهبودی قابل ملاحظه‌ای یافت. تا جایی که در ۱۹۶۸ توانست با بازی در ''موضوع دربارۀ رزها بود''<ref>''The Subject Was Roses''</ref> (که برای آن بار دیگر کاندیدای اسکار شد) به سینما بازگردد. [[لیندون جانسون|لیندون جانسن]]، رئیس جمهور وقت امریکا، جایزۀ «قلب سال» را به وی اعطا کرد و او در سال‌های بعد با بردباری مصایب خانوادگی دیگری را نیز تحمل کرد. استقامت او و وفاداری شوهرش در ۱۹۸۱ موضوع فیلمی تلویزیونی به نام ''سرگذشت پاتریشا نیل'' (۱۹۸۱) شد که در آن [[گلندا جکسون]] و [[درک بوگارد (۱۹۲۱ـ۱۹۹۹)|درک بوگارد]] ایفای نقش می‌کردند. با این وجود در ۱۹۸۳ نیل به دنبال آگاهی از رابطۀ شوهرش با یکی از بهترین دوستانش از او جدا شد و از لندن به نیویورک نقل مکان کرد. نیل خاطرات این دوره از زندگی‌اش را در کتابی به نام ''چنان که هستم''<ref>''As I Am: An Autobiography''</ref> (۱۹۸۸) نوشته است
 
نیل باوجود استعداد و جذابیت درخورش به یک ستاره بزرگ بدل نشد. دلیلش را از یک‌سو باید در هم‌زمانی دورۀ اوج وی با پایان نظام کلاسیک استودیویی هالیوود دانست و از سوی دیگر در متفاوت بودن بیش از حد او برای هالیوود. تا آن‌جا که در واقع کمپانی‌ها نمی‌دانستند با او چه بکنند و چه‌گونه فیلم‌هایی را می‌توان متناسب شخصیت او ساخت. نقش او در ''سرچشمه''، یادآور نقش‌های ستارگان کلاسیکی مثل [[دیویس، بت (۱۹۰۸ـ۱۹۸۹)|بت دیویس]]، [[جوآن کرافورد (۱۹۰۸ـ۱۹۷۷)|جوآن كرافورد]] و [[استانویک، باربرا (۱۹۰۷ـ۱۹۹۰)|باربارا استانویک]]، این مشکل را مجسم می‌کند. در نیمۀ اول فیلم، او نقشی محوری دارد و رابطۀ قدرت با جنسیت به روشنی مطرح می‌شود ، ولی در نیمه دوم تماشاگر به دنیایی مردانه پا میگذارد و شخصیت نیل تا حد زیادی کمرنگ میشود . در نیمه اول او زنی است که کوپر را دوست دارد ولی از بـاقی دنیای حسابگر و محافظه کار پیرامونش بیزار است . در نیمه دوم او که سازش کارانه تن به ازدواج با مدیر روزنامه ای پرنفوذ داده، مرتب از سوی کوپر که خود را وقف حرفه‌اش کرده، دفع می‌شود و مجبور است تا پایان فیلم برای رسیدن به آمال عاشقانۀ خود صبر کند. بازی نیل در این نقش، بیش از حد و به گونه‌ای خودآگاه، هوشمندانه است و به این ترتیب با مقتضیات ژانر ملودرام هماهنگ نمی‌شود . او خود را به گونه‌ای نامشروط تسلیم نقش نمی‌کرد. در سال‌های بعد، ادامۀ این روند به جای این که باعث شود شخصیت زنی مهاجم و فعال را به خود بگیرد، باعث محدودیت او در نقش‌های زن خوب و خانه‌دار و قابل اعتماد شد. یعنی شخصیت‌هایی که فراست ذاتی او را مهار می‌کردند و به خدمت اهداف تاییدشدۀ قراردادی درمی‌آوردند. تعجبی ندارد که در طول بهترین دورهٔ کاری‌اش ـ از ''چهره‌ای میان جمعیت'' به بعد - بیش‌تر در نقش‌های دوم ظاهر می‌شد و حتی وقتی حضورش اهمیت داشت، حالت نقش دوم گونه‌اش را از دست نمی‌داد (از جمله در ''صبحانه در تیفانی''<ref>''Breakfast at Tiffany's''</ref>، ''هاد'' در نقش زن بردبار و رنج‌کشیده‌ای که با شخصیت مطرود و ناسازگار [[پل نیومن]] رابطه‌ای غریب برقرار می‌کند و در ''در راه خطر''<ref>''In Harm's Way''</ref>). میان کوشش‌های او برای تثبیت مجدد خود، پس از بحران‌های مکرر روحی، بهترین نقشش را در ''جویندۀ شب''<ref>''The Night Digger''</ref> بازی کرد: زنی که یک قاتل روانی جوان را ابتدا نجات می‌دهد و بعد سهواً از بین می‌برد.  
----
----


moderation، Moderators، سرویراستار، ویراستار
۵۲٬۰۲۱

ویرایش