پرش به محتوا

خاک آشنا (فیلم سینمایی): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷: خط ۷:
'''خلاصۀ داستان'''
'''خلاصۀ داستان'''


نامدار (با بازی رضا کیانیان) نقاش و هنرمندی است که در گریز از هیاهوی تهران به روستای زادگاهش در کردستان پناه برده و سال‌هاست به خلق آثار هنری خود مشغول است. ورود خواهرزادۀ جوانش بابک (با بازی بابک حمیدیان) که معتاد است و از سوی مادر لاابالی‌اش (بیتا فرهی) هم طرد شده، در کنار وقایعی که در روستا رخ می‌دهد باعث تغییری شگرف در زندگی وی می‌شود و او را به بازنگری در شیوۀ زندگی‌اش سوق می‌دهد. روزی زنی سالخورده (نیکو خردمند) که مدیر یک نمایشگاه هنری در تهران است و سالی یک بار برای خرید نقاشی‌های نامدار به سراغ او می‌آید، همراه با شبنم (رؤیا نونهالی ) دلدار سابق نامدار به روستا وارد می‌شوند. ملاقات کوتاه نامدار پس از سال‌ها با معشوق قدیمی روحیۀ او را دگرگون می‌کند. به ویژه آن‌که مدتی بعد نامدار می‌فهمد که شبنم به علت ابتلا به سرطان به زودی خواهد مرد. از سوی دیگر به نامدار خبر می‌رسد که یکی از دوستان قدیمی‌اش که به طور غیرقانونی قصد عبور از مرز را داشته در نزدیکی خانۀ او کشته شده است. بابک هم به دختری محلی علاقمند شده، با توجه به نامزدی دختر با پسرعمویش دچار دردسرهایی می‌شود. در پایان قصه نامدار دیگر آن آدمی نیست که در ابتدای فیلم با او آشنا شده بودیم.
نامدار (با بازی [[رضا کیانیان]]) نقاش و هنرمندی است که در گریز از هیاهوی تهران به روستای زادگاهش در کردستان پناه برده و سال‌هاست به خلق آثار هنری خود مشغول است. ورود خواهرزادۀ جوانش بابک (با بازی [[بابک حمیدیان]]) که معتاد است و از سوی مادر لاابالی‌اش ([[بیتا فرهی]]) هم طرد شده، در کنار وقایعی که در روستا رخ می‌دهد باعث تغییری شگرف در زندگی وی می‌شود و او را به بازنگری در شیوۀ زندگی‌اش سوق می‌دهد. روزی زنی سالخورده (نیکو خردمند) که مدیر یک نمایشگاه هنری در تهران است و سالی یک بار برای خرید نقاشی‌های نامدار به سراغ او می‌آید، همراه با شبنم (رؤیا نونهالی ) دلدار سابق نامدار به روستا وارد می‌شوند. ملاقات کوتاه نامدار پس از سال‌ها با معشوق قدیمی روحیۀ او را دگرگون می‌کند. به ویژه آن‌که مدتی بعد نامدار می‌فهمد که شبنم به علت ابتلا به سرطان به زودی خواهد مرد. از سوی دیگر به نامدار خبر می‌رسد که یکی از دوستان قدیمی‌اش که به طور غیرقانونی قصد عبور از مرز را داشته در نزدیکی خانۀ او کشته شده است. بابک هم به دختری محلی علاقمند شده، با توجه به نامزدی دختر با پسرعمویش دچار دردسرهایی می‌شود. در پایان قصه نامدار دیگر آن آدمی نیست که در ابتدای فیلم با او آشنا شده بودیم.




سرویراستار، ویراستار
۵۴٬۷۰۲

ویرایش