پرش به محتوا

جیمز باند: تفاوت میان نسخه‌ها

۲٬۵۴۹ بایت اضافه‌شده ،  ۱ سال پیش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷: خط ۷:
'''زمینه'''  
'''زمینه'''  


باید به این نکته توجه داشت که «باند» پدیده‌ای خلق‌الساعه نبود و ریشه در سنت‌های ادبیات جاسوسی انگلستان داشت. در این زمینه از دیرباز دو جریان متفاوت و حتى متضاد قابل تشخیص است: ۱.جریان واقعگرا که نمونه‌های مطرحش آثار [[موآم، سامرست (۱۸۷۴ـ۱۹۶۵)|سامرست موآم]]، [[گرین، گراهام (۱۹۰۴ـ۱۹۹۱)|گراهام گرین]] و در ادامه [[لوکار، جان (۱۹۳۱)|جان لوکار]] است. ۲.جریان حادثه‌پرداز؛ از نمونه‌های شاخص این جریان که در واقع اسلاف «باند» هستند به «ریچارد هنی<ref>Richard Hannay</ref>»، مخلوق [[بوکان، جان (1875ـ1940)|جان بوکان،]] می‌توان اشاره کرد. این شخصیت‌ها اشراف‌زادگانی بودند که درگیر ماجراهای جاسوسی با خبیث‌های خارجی (در وهلۀ اول آلمانی‌ها و سپس روس‌ها) می‌شدند. در این داستان‌ها نوعی میهن‌پرستی افراطی<ref>Chauvinisme</ref> مشهود بود که بیشتر حاصل تفکر سیاسی عصر [[ویکتوریا (۱۸۱۹ـ ۱۹۰۱)|ویکتوریا]] و تضاد منافع انگلستان با آلمانِ دورۀ [[بیسمارک، اوتو (۱۸۱۵ـ۱۸۹۸)|بیسمارک]] و پس از آن با [[اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی|اتحاد جماهیر شورویِ]] نوپای آن زمان بود. ادامۀ این سنت در سال‌های دهۀ ۱۹۵۰م به فلمینگ رسید. فلمینگ، با نام اصلی ایان لنکستر فلمینگ<ref>Ian Lancaster Fleming</ref> (۱۹۰۸-۱۹۶۴)، در سال‌های [[جنگ جهانی دوم]] در خدمت سازمان جاسوسی نیروی دریایی انگلستان بود. مهم‌تر از آن، او یکی از مؤسسان شبکۀ جاسوسی انگلیسی-آمریکاییِ بی‌اس‌ای<ref>BSC</ref> به شمار می‌آمد. برنامه‌های این شبکه اغلب فوق سری بودند. در واقع فلمینگ چیزهای زیادی دیده بود که حق بازگو کردنشان را نداشت و چون می‌خواست به نحوی آنها را بیان کند، قالب رمان را برگزید. از جمله در ''گلدفینگر''<ref>''Goldfinger''</ref> فلمینگ روایتگر کوشش مردی است که می‌خواهد طلاهای خزانۀ فورت ناکسِ<ref>Fort Knox</ref> آمریکا را سرقت کند و این در واقع طرح نقشه‌ای بود که بی‌اس‌آی در سال ۱۹۴۱م از طریق آن می‌خواست به طلاهای بانک فرانسه دستبرد بزند. فلمینگ در ۱۹۵۲م در ویلای تابستانی خود در [[جاماییکا]] شروع به نوشتن ''کازینو رویال''<ref>''Casino Royale''</ref>، نخستین داستان باند، کرد و متعاقب آن دوازده کتاب دیگر هم دربارۀ این شخصیت نوشت.   
باید به این نکته توجه داشت که «باند» پدیده‌ای خلق‌الساعه نبود و ریشه در سنت‌های ادبیات جاسوسی انگلستان داشت. در این زمینه از دیرباز دو جریان متفاوت و حتى متضاد قابل تشخیص است: ۱.جریان واقعگرا که نمونه‌های مطرحش آثار [[موآم، سامرست (۱۸۷۴ـ۱۹۶۵)|سامرست موآم]]، [[گرین، گراهام (۱۹۰۴ـ۱۹۹۱)|گراهام گرین]] و در ادامه [[لوکار، جان (۱۹۳۱)|جان لوکار]] است. ۲.جریان حادثه‌پرداز؛ از نمونه‌های شاخص این جریان که در واقع اسلاف «باند» هستند به «ریچارد هنی<ref>Richard Hannay</ref>»، مخلوق [[بوکان، جان (1875ـ1940)|جان بوکان،]] می‌توان اشاره کرد. این شخصیت‌ها اشراف‌زادگانی بودند که درگیر ماجراهای جاسوسی با خبیث‌های خارجی (در وهلۀ اول آلمانی‌ها و سپس روس‌ها) می‌شدند. در این داستان‌ها نوعی میهن‌پرستی افراطی<ref>Chauvinisme</ref> مشهود بود که بیشتر حاصل تفکر سیاسی عصر [[ویکتوریا (۱۸۱۹ـ ۱۹۰۱)|ویکتوریا]] و تضاد منافع انگلستان با آلمانِ دورۀ [[بیسمارک، اوتو (۱۸۱۵ـ۱۸۹۸)|بیسمارک]] و پس از آن با [[اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی|اتحاد جماهیر شورویِ]] نوپای آن زمان بود. ادامۀ این سنت در سال‌های دهۀ ۱۹۵۰م به فلمینگ رسید. فلمینگ، با نام اصلی ایان لنکستر فلمینگ<ref>Ian Lancaster Fleming</ref> (۱۹۰۸-۱۹۶۴)، در سال‌های [[جنگ جهانی دوم]] در خدمت سازمان جاسوسی نیروی دریایی انگلستان بود. مهم‌تر از آن، او یکی از مؤسسان شبکۀ جاسوسی انگلیسی-آمریکاییِ بی‌اس‌ای<ref>BSC</ref> به شمار می‌آمد. برنامه‌های این شبکه اغلب فوق سری بودند. در واقع فلمینگ چیزهای زیادی دیده بود که حق بازگو کردنشان را نداشت و چون می‌خواست به نحوی آنها را بیان کند، قالب رمان را برگزید. از جمله در ''گلدفینگر''<ref>''Goldfinger''</ref> فلمینگ روایتگر کوشش مردی است که می‌خواهد طلاهای خزانۀ فورت ناکسِ<ref>Fort Knox</ref> آمریکا را سرقت کند و این در واقع طرح نقشه‌ای بود که بی‌اس‌آی در سال ۱۹۴۱م از طریق آن می‌خواست به طلاهای بانک فرانسه دستبرد بزند. فلمینگ در ۱۹۵۲م در ویلای تابستانی خود در [[جاماییکا]] شروع به نوشتن ''کازینو رویال''<ref>''Casino Royale''</ref>، نخستین داستان باند، کرد و متعاقب آن دوازده کتاب دیگر هم دربارۀ این شخصیت نوشت.      
 
'''سینما'''    
 
مقارن این ایام (اواخر دههٔ ۱۹۵۰ و اوایل دهۀ ۱۹۶۰م)، صنعت سینمای انگلستان به ورشکستگی کامل رسیده و در برابر نفوذ سینمای هالیوود تسلیم شده بود. در آن زمان دو حرکت برای اعتلای سینمای انگلستان، البته در سطوحی متفاوت، صورت گرفت: نهضت جوانان خشمگین به لحاظ حفظ اعتبار هنری و تهیۀ مجموعه‌فیلم‌های «باند» به لحاظ تأمین اعتبار مالی. ایدۀ تهیۀ اقتباس‌های سینمایی از آثار فلمینگ متعلق به دو تهیه‌کنندۀ امریکایی و بریتانیایی، آلبرت آر. براکلی<ref>Albert R. Broccoli</ref> و هاری سالتزمن<ref>Harry Saltzman</ref>، بود. برای ایفای نقش باند بازیگران متعددی نامزد بودند: [[گرانت، کری (۱۹۰۴ـ ۱۹۸۶)|کری گرانت]]، [[نیون، دیوید (۱۹۱۰ـ۱۹۸۳)|دیوید نیون]] (که انتخاب خود فلمینگ بود)، [[برتون، ریچارد (۱۹۲۵ـ۱۹۸۴)|ریچارد برتون]]، [[هوارد، ترور (۱۹۱۳ـ ۱۹۸۸)|ترور هوارد]]، [[فینچ، پیتر (۱۹۱۶ـ۱۹۷۷)|پیتر فینچ]]، [[میسون، جیمز (۱۹۰۹ـ۱۹۸۴)|جیمز میسون]]، [[مور، راجر (۱۹۲۷)|راجر مور]] و حتی [[استوارت، جیمز (۱۹۰۸ـ۱۹۹۷)|جیمز استوارت]]. اما قرعه به نام یک بازیگر گمنام اسکاتلندی افتاد. دلیل اصلی انتخاب [[کانری، شون (۱۹۳۰)|شان کانری]] ویژگی‌های فیزیک او بود. حالت بینی، گونه‌ها و چشم‌هایش به قهرمان آثار فلمینگ شباهتی تام داشت. طرح داستانی در فیلم‌های باند واجد اهمیت چندانی نیست. نخستین فیلم باند طرح داستانی فوق‌العاده ساده‌ای دارد که بعداً با مختصر تغییراتی به صورت فرمول دائمی این فیلم‌ها درمی‌آید: باند جهت مبارزه با مرد قدرتمندی که جاه‌طلبی‌هایی بزرگ و خطرناکی در سر دارد، وارد عمل می‌شود. در طول فیلم همچنین سروکلۀ دختری پیدا می‌شود که به او دل می‌بازد.   
----
----


سرویراستار، ویراستار
۷۳٬۹۰۰

ویرایش