Automoderated users، رباتها، دیوانسالاران، checkuser، مدیران رابط کاربری، moderation، Moderators، پنهانگران، مدیران، userexport، سرویراستار
۹٬۷۲۲
ویرایش
Mohammadi3 (بحث | مشارکتها) جز (Mohammadi3 صفحهٔ تیاتر پوچی را به تئاتر پوچی منتقل کرد) |
Mohammadi3 (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
[[پرونده:14287600.jpg|جایگزین=از اجراهای در انتظار گودو|بندانگشتی|از اجراهای در انتظار گودو|340x340پیکسل]] | [[پرونده:14287600.jpg|جایگزین=از اجراهای در انتظار گودو|بندانگشتی|از اجراهای در انتظار گودو|340x340پیکسل]] | ||
تئاتر پوچی | |||
<p>اصطلاحی در بیان شیوهای جدید در نمایش و نمایشنامهنویسی، گونهای ادبی بر پایۀ دستکشیدن از شکلها و شخصیتهای معمول، گفتوگوهای منطقی و تصاویر | |||
<p>اصطلاح تئاتر پوچی را نخستینبار مارتین اسلین در کتابش ''تئاتر پوچی'' ( | <p>اصطلاحی در بیان شیوهای جدید در نمایش و نمایشنامهنویسی، گونهای ادبی بر پایۀ دستکشیدن از شکلها و شخصیتهای معمول، گفتوگوهای منطقی و تصاویر واقعگرا، با ارائۀ قالبهای پوچنما. پوچگرایی در ادبیات میراثِ مکاتبی چون [[اکسپرسیونیسم (هنر)|اکسپرسیونیسم]]، [[داداییسم|دادائیسم]] و [[سورریالیسم|سوررئالیسم]] است. تئاتر پوچی را که هرگز خود مکتب خاصی نبوده است، میتوان وارث هنری مکتب دادائیسم بهشمار آورد. شکل تئاتر پوچی را متأثر از نمایشهایی چون کمدی بکوببکوب، مضحکه، [[سیرک]]، [[آکروبات]]، لودگی، [[پانتومیم]] و [[کمدیا دلارته|کمدیا دلا آرته]] نیز دانستهاند. به طور کلی میتوان گفت که تئاتر پوچی براساس همۀ پیشینههای فلسفی، اجتماعی و نمایشی شکل گرفته است. پایان نمایشهای پوچی مانند دورههای بیهودۀ هستی، تکراری از آغاز آن است، رابطۀ علت و معلولی و منطق نمایشهای سنتی در آنها جایی ندارند، مکانها موهوم و غیرواقعیاند، و جهان در آنها بیمنطق، عجیب، ترسناک و در عین حال شاعرانه تصویر میشود. کیفیت این نمایشها ایستاست، عمل شخصیتها بیهیچ انگیزۀ روانی و تنها بازتابی از عمل شخصیتهای دیگر است، شخصیتپردازی وجود ندارد، و گفتوگوها کلیشهای و پیشپاافتاده و ستروناند و هرگز باعث برقراری ارتباط انسانی میان شخصیتها نمیشوند. درونمایههای مشترک این آثار بیهودگی طبیعت هستی، بیعدالتی مرگ، از خودبیگانگی و فقدان هویت فردی، و تنهایی و شکست در برقراری ارتباط است. تنها احساس میان انسانها ترحم و احساس همدردی برای سرنوشت مشترکشان است، نه دلبستگی و محبت. </p> | ||
<p>اصطلاح تئاتر پوچی را نخستینبار مارتین اسلین در کتابش ''تئاتر پوچی'' (۱۹۶۱م) بهکار برده و در آن از [[بکت، ساموئل|ساموئل بکت]]، [[اوژن یونسکو]]، پیتر پنیتر، [[آرتور آداموف]] و دیگران بهعنوان پیشگامان نمایشنامهنویسیِ تئاتر پوچی یاد کرده است. ''آوازهخوان طاس'' (۱۹۵۰م) اثر یونسکو، و ''در انتظار گودو'' (۱۹۵۲م) اثر بکت از آثار کلاسیک این نوع ادبی بهشمار میروند. </p> | |||
اگرچه تئاتر پوچی در اروپا و امریکا در نیمۀ دوم قرن ۲۰ رو به افول گذاشت، اما بسیاری از نوآوریهای آن وارد جریان اصلی تئاتر و جزئی از آن شد. | |||
<br> | |||
---- | ---- | ||
<!--14287600--> | |||
[[رده:تئاتر]] | [[رده:تئاتر]] | ||
[[رده:اصطلاحات و تجهیزات، انواع و مفاهیم]] | [[رده:اصطلاحات و تجهیزات، انواع و مفاهیم]] |
ویرایش