پرش به محتوا

محمد عاصمی (نویسنده): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۳۲: خط ۳۲:
نویسنده، شاعر و روزنامه‌نگار ایرانی. پس از آن‌که دوره‌های تحصیلی ابتدایی و متوسطه را به پایان رساند به معلمی مشغول شد. بعدتر از دانشگاه تهران در رشتۀ ادبیات فارسی دانشنامۀ کارشناسی گرفت و به فعالیت‌های سیاسی روی آورد. در دهۀ 1320ش در تهران نزد [[نوشین، عبدالحسین (۱۲۸۴ـ۱۳۵۰ش)|عبدالحسین نوشین]] آموزش بازیگری دید و به کار نمایش پرداخت و در [[تئاتر سعدی]] روی صحنه رفت. در همین دوران که عضو کمیتۀ مرکزی حزب توده بود، با [[زازیانس، ایرن|ایرن زازیانس]] ازدواج کرد. بازی در نمایش ''بادبزن خانوم واندرمیر'' که نقش اول آن را همسرش ایفا می­‌کرد، از جمله نقاط عطف بازیگری او به حساب می‌­آید (1329ش).
نویسنده، شاعر و روزنامه‌نگار ایرانی. پس از آن‌که دوره‌های تحصیلی ابتدایی و متوسطه را به پایان رساند به معلمی مشغول شد. بعدتر از دانشگاه تهران در رشتۀ ادبیات فارسی دانشنامۀ کارشناسی گرفت و به فعالیت‌های سیاسی روی آورد. در دهۀ 1320ش در تهران نزد [[نوشین، عبدالحسین (۱۲۸۴ـ۱۳۵۰ش)|عبدالحسین نوشین]] آموزش بازیگری دید و به کار نمایش پرداخت و در [[تئاتر سعدی]] روی صحنه رفت. در همین دوران که عضو کمیتۀ مرکزی حزب توده بود، با [[زازیانس، ایرن|ایرن زازیانس]] ازدواج کرد. بازی در نمایش ''بادبزن خانوم واندرمیر'' که نقش اول آن را همسرش ایفا می­‌کرد، از جمله نقاط عطف بازیگری او به حساب می‌­آید (1329ش).


محمد عاصمی در کنار فعالیت‌­های نمایشی به کار نویسندگی و سرودن شعر نیز می‌­پرداخت و آثار او با نام‌­های مستعار بهروز جهانگیر و شِرنگ در مطبوعات به چاپ می­‌رسید. اولین اثر او ''یادداشت‌­های یک معلم'' به صورت پاورقی در روزنامۀ ''زبان ملت'' چاپ ­شد (1335ش). دو سال بعد از آن کتاب ''سیماجان'' در قالب نامه­‌نگاری با مضمونی عاشقانه-سیاسی با امضای شرنگ در مجلۀ [[سپید و سیاه]] به چاپ رسید. وی در اوایل دهۀ 1340ش به دلیل بازداشت اعضای حزب توده، به ناگزیر به آلمان مهاجرت کرد و از فروردین 1342 در مونیخ ماهنامۀ ادبی ''کاوه'' را به یاد نشریۀ مهمی که نیم قرن پیش از آن با همین نام به همت [[محمد قزوینی|علامه محمد قزوینی]] منتشر می‌­شد تأسیس کرد. با مجلۀ ''کاوه'' تعداد زیادی از نویسندگان و پژوهشگران شاخص ایرانی (عمدتاً مقیم اروپا) چون [[جمال زاده، محمدعلی (اصفهان ۱۲۷۱ـ ژنو ۱۳۷۶ش)|محمدعلی جمال­زاده]]، [[خانلری، پرویز (تهران ۱۲۹۲ـ همان جا ۱۳۶۹ش)|پرویز ناتل خانلری]]، [[دشتی، علی (کربلا ۱۲۷۳ـ تهران ۱۳۶۰ش)|علی دشتی]]، [[زریاب خویی، عباس (خوی ۱۲۹۸ـ تهران ۱۳۷۳ش)|عباس زریاب خویی]]، [[بزرگ علوی]]، [[طبری، احسان (ساری ۱۲۹۵ـ تهران ۱۳۶۸ش)|احسان طبری]]، [[تفضلی، محمود (مشهد ۱۲۹۷ـ۱۳۶۳ش)|محمود تفضلی]]، [[منزوی، علینقی (سامره ۱۳۰۲ـ۱۳۸۹ش)|علینقی منزوی]] و [[سعیدی سیرجانی، علی اکبر (کرمان ۱۳۱۰ـ تهران ۱۳۷۳ش)|علی‌اکبر سعیدی سیرجانی]] همکاری داشتند. از محمد عاصمی آثار فراوانی در زمینه­‌های مختلف به صورت مقاله، شعر، داستان و ترجمه باقی مانده است. وی براثر عوارض سرطان مری درگذشت.  
محمد عاصمی در کنار فعالیت‌­های نمایشی به کار نویسندگی و سرودن شعر نیز می‌­پرداخت و آثار او با نام‌­های مستعار بهروز جهانگیر و شِرنگ در مطبوعات به چاپ می­‌رسید. اولین اثر او ''یادداشت‌­های یک معلم'' به صورت پاورقی در روزنامۀ ''زبان ملت'' چاپ ­شد (1335ش). دو سال بعد از آن کتاب ''سیماجان'' در قالب نامه­‌نگاری با مضمونی عاشقانه-سیاسی با امضای شرنگ در مجلۀ [[سپید و سیاه]] به چاپ رسید. وی در اوایل دهۀ 1340ش به دلیل بازداشت اعضای حزب توده، به ناگزیر به آلمان مهاجرت کرد و از فروردین 1342 در مونیخ ماهنامۀ ادبی ''کاوه'' را به یاد نشریۀ مهمی که نیم قرن پیش از آن با همین نام به همت [[قزوینی، محمد (تهران ۱۲۵۶ـ۱۳۲۸ش)|علامه محمد قزوینی]] منتشر می‌­شد تأسیس کرد. با مجلۀ ''کاوه'' تعداد زیادی از نویسندگان و پژوهشگران شاخص ایرانی (عمدتاً مقیم اروپا) چون [[جمال زاده، محمدعلی (اصفهان ۱۲۷۱ـ ژنو ۱۳۷۶ش)|محمدعلی جمال­زاده]]، [[خانلری، پرویز (تهران ۱۲۹۲ـ همان جا ۱۳۶۹ش)|پرویز ناتل خانلری]]، [[دشتی، علی (کربلا ۱۲۷۳ـ تهران ۱۳۶۰ش)|علی دشتی]]، [[زریاب خویی، عباس (خوی ۱۲۹۸ـ تهران ۱۳۷۳ش)|عباس زریاب خویی]]، [[بزرگ علوی]]، [[طبری، احسان (ساری ۱۲۹۵ـ تهران ۱۳۶۸ش)|احسان طبری]]، [[تفضلی، محمود (مشهد ۱۲۹۷ـ۱۳۶۳ش)|محمود تفضلی]]، [[منزوی، علینقی (سامره ۱۳۰۲ـ۱۳۸۹ش)|علینقی منزوی]] و [[سعیدی سیرجانی، علی اکبر (کرمان ۱۳۱۰ـ تهران ۱۳۷۳ش)|علی‌اکبر سعیدی سیرجانی]] همکاری داشتند. از محمد عاصمی آثار فراوانی در زمینه­‌های مختلف به صورت مقاله، شعر، داستان و ترجمه باقی مانده است. وی براثر عوارض سرطان مری درگذشت.  
   
   


سرویراستار
۵۳٬۲۵۲

ویرایش