چنگیزخان
چنگیزخان (۵۴۹ـ۶۲۴ق)
چنگیزخان | |
---|---|
زادروز |
۵۴۹ق |
درگذشت | ۶۲۴ق |
ملیت | مغول |
آثار | یاسا (شامل دستورالعمل هایی برای اداره امور و تنظیم روابط مردم) |
لقب تموچین، فاتح بزرگ و مؤسس دولت مغولان. فرزند یسوکای بهادر، سرکردۀ قبیله قیات از گروه مغولان نیرون بود. پدرش به دست تاتاران کشته شد و او در ۱۳سالگی بهجای پدر نشست، اما اتباعش از وی روی برگرداندند و تموچین برای تسلط بر قیاتها و سایر قبایل نیرون قریب ۲۸ سال به جنگ و گریز با مخالفان پرداخت و در این میان چندبار بهدست آنان و ازجمله تایجیوتها افتاد و هربار به ترتیبی از اسارت خلاص شد. در ۴۰سالگی به اونگخان پادشاه قوم کرائیت (قرائیت)، از دوستان سابق پدرش پیوست و مدتی را در خدمت او بهسر برد. در ۵۹۹ق میان آنان جنگ درگرفت و اونگخان کشته شد و تموچین لقب چینگری ـ پادشاه بزرگ ـ یافت. در ۶۰۰ق تایانگخان پادشاه قوم نایمان را بهقتل رساند و در ۶۰۱ق قوم تنگقوت را مطیع خود کرد و در قوریلتای بزرگ مغولان در ۶۰۲ق از طرف بت تنگری یا کاهن اعظم، لقب چنگیزخان، خان خانان، خان اعظم گرفت. در ۶۰۳ق ولایت قرقیز و در ۶۰۴ق ولایت مرکیت را بهتصرّف درآورد. در ۶۰۵ق پادشاه اویغورها و در ۶۰۷ق ارسلانخان پادشاه قرلقها مطیع او شدند و تا ۶۱۴ق، که کوشلوکخان نایمان کشته شد و کاشغر بهتصرّف قوای چنگیزخان درآمد و پادشاهی قراختائی برافتاد، دیگر هیچ رقیبی برای او باقی نمانده و حدود متصرفات او از پکن در چین تا مرزهای دولت خوارزمشاهیان امتداد یافته بود. چنگیزخان در ۶۱۴ق، محمود خوارزمی (یلواج) و عدهای دیگر را به همراه ۴۵۰ بازرگان مسلمان و غیر مسلمان به قلمرو سلطان محمد خوارزمشاه فرستاد و خواستار مناسبات دوستانه شد، اما قتل عام بازرگانان به دست غایرخان، حاکم اُترار، دشمنی چنگیز را برانگیخت و باعث لشکرکشی او به قلمرو خوارزمشاهیان شد. ظاهراً تحریکات خلیفه الناصر لِدینِالله (۵۷۵ـ۶۲۲ق)، که از زیادهخواهیهای سلطان محمد خوارزمشاه به خطر افتاده بود، در این لشکرکشی بیتأثیر نبوده است. سپاهیان چنگیز، پس از جنگهای خونین، شهر اترار را تصرف کردند و همچون صاعقه بر سر شهرهای ماوراءالنهر و خوارزم و خراسان و بخشی از عراق عجم فروریختند و با حملات وحشیانۀ خود، تمدن را از نواحی مفتوحه برانداختند و دههای شهرآباد و نواحی اطراف آن را به ویرانه تبدیل کردند و صدها هزار نفر از مردم را کشتند و یا به بردگی گرفتند. رفتارهای جنگی چنگیزخان بر پایۀ وحشت و قتل عام قرار داشت و از این جهت با هیچیک از کشورگشایان پیشین قابل قیاس نبود. او پس از فجایع بیشمار در ۶۱۹ق عازم مغولستان شد و با توقفهای طولانی در ماوراءالنهر ترکستان در ۶۲۱ق به مغولستان بازگشت. او در سلطنت خود دستورالعملی برای ادارۀ امور و تنظیم روابط مردم ترتیب داد که به یاسای چنگیزخانی موسوم بود. چنگیز نسبت به ادیان موجود در نواحی مفتوحه نظر یکسانی داشت و از ترجیح دینی بر دین دیگر، خودداری میکرد.