چینگ

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی

چینگ (Ching)

 

(یا: منچو) آخرین سلسه از امپراتوران چین. سلسلۀ چینگ را منچوها[۱]یی تأسیس کردند که در ۱۶۴۴ با حمله به چین، پکن[۲] را به‌تصرّف خود درآوردند و تا ۱۹۱۲ بر آن کشور حکم راندند. واژۀ چینگ به‌معنای «ناب» است و برای مشروعیت‌بخشیدن به سلطۀ بیگانگان از آن استفاده شد. منچوها بسیاری از جنبه‌های فرهنگ چینی را اقتباس کردند، همکاری گستردۀ‌ چینی‌ها را به‌دست آوردند، و با حفظ امتیازهایی برای خود بر چین فرمانروایی کردند. گرچه در دولت‌های مرکزی و محلی از مقامات چینی استفاده شد، اما منچوها نیمی از مشاغل عالی را برای تضمین کنترل دولت در اختیار خود داشتند. امپراتور کانگ‌ شی[۳] (۱۶۶۱ـ۱۷۲۲) با سرکوب‌ شورش‌ها (۱۶۷۳ـ۱۶۸۱) و شکست‌دادن مغول‌ها و تبتی‌ها[۴] پایه‌های رژیم منچو را تقویت کرد. در ۱۶۸۹، چینگ پیمان نِرچینسک[۵] را با روسیه امضا و حدود شمالی مرز منچوری[۶] را در ساحل رود آرگون[۷] تعیین کرد. در زمان امپراتور چی‌ین‌ـ‌لونگ[۸] (۱۷۳۵ـ ۱۷۹۶) وسعت چین به بیشترین حدّ خود رسید: مغولستان خارجی[۹]، تبت[۱۰]، نپال، و ترکستان ضمیمۀ امپراتوری شدند و اقتصاد و تجارت شکوفا شد. صنایع دستی و نقاشی و تولید ظروف سفالی رونق گرفتند و اپرای پکن[۱۱] ساخته شد. اما در زمینۀ فرهنگی، منچوها سیاست استبدادی درپیش گرفتند و اغلب نویسندگان چین را زندانی و تبعید کردند یا کشتند. در قرن ۱۹، تاجران بریتانیایی که در جنوب چین دادوستد پُررونقی داشتند، دولت را برای بازکردن بازار چین زیر فشار گذاشتند اما همۀ تلاش‌ها در ۱۷۹۳، ۱۸۱۶ و ۱۸۳۴ شکست خورد. پیروزی بریتانیا در جنگ اول تریاک[۱۲] (۱۸۳۹ـ۱۸۴۲) چین را به امضای پیمان نانجینگ[۱۳] (۱۸۴۲) واداشت که نخستین پیمان نابرابر چین با کشورهای غربی بود. با این پیمان‌ها، چین سواحل خود را گشود و هنگ‌کنگ را به بریتانیا واگذار کرد. شورش‌های داخلی بر ضعف سلسلۀ منچو افزود. شورش تایپینگ[۱۴] (۱۸۵۱ـ۱۸۶۴) تقریباً تا آستانۀ سرنگونی سلسله پیش رفت. چین به تقاضای غربی‌ها برای استقرار نمایندۀ دائم دیپلماتیک در پکن (۱۸۶۰) تن داد و دست‌اندازی‌ها به خاک آن کشور ادامه یافت. روسیه ایلی[۱۵] را تصرف کرد، ژاپن جزایر ریوکیو[۱۶] را تصاحب کرد، فرانسه آنام[۱۷] را تحت‌الحمایۀ خود قرار داد و بریتانیا اشغال برمه (میانمار[۱۸]) را به‌پایان رساند. نخستین جنگ چین و ‌ژاپن[۱۹] (۱۸۹۴ـ۱۸۹۵)، چین را از صاحب‌اختیاری در کُره و تایوان محروم و آن را به «حوزه‌های نفوذ» تقسیم کرد. درپی سرکوب قیام مشت‌زنان[۲۰] (۱۸۹۸ـ۱۹۰۰)، امپراتریس تسو‌‌ـ‌ شی[۲۱] با اصلاحات آموزشی و اداری موافقت کرد، اما عمل به تقاضاهای روشنفکران، رهبران اجتماعی، و فرمانداران ترقی‌خواه ایالتی برای مجمع ملی و تغییر نظام به سلطنت مشروطه به‌کُندی صورت گرفت. سون یات سن[۲۲] در خارج، رهبریِ جنبشی از انقلابیون را برای سرنگونی منچوها و استقرار نظام جمهوری برعهده گرفت. سرانجام ائتلافی از رهبران میانه‌رو در جنوب چین، دانشجویان انقلابی، و افسران ارتش سلسله را در انقلاب ۱۹۱۲‌ سرنگون کردند. با سقوط سلسله چینگ، نظام سلطنتی ۲هزار سالۀ چین منقرض شد.

 


  1. Manchus
  2. Beijing
  3. K’ang Hsi
  4. Tibetans
  5. Treaty of Nerchinsk
  6. Manchuria
  7. Argun
  8. Ch’ien-Lung
  9. Outer Mongolia
  10. Tibet
  11. Beijing Opera
  12. Opium Wars
  13. Treaty of Nanjing
  14. Taiping Rebellion
  15. Ili
  16. Ryukyu
  17. Annam
  18. Myanmar
  19. Sino-Japanese War
  20. Boxer Uprising
  21. Tz’u Hsi
  22. Sun Yat-sen