ژنرال فرانکو
فِرانْکو، فرانسيسکو (۱۸۹۲ـ۱۹۷۵)(Franco ,Francisco)
(نام کامل: فرانسیسکو پائولینو ارمنخیلدو تئودولو فرانکو باخامونده[۱]) فرمانروای مستبد اسپانیا از ۱۹۳۹. با درجۀ ژنرالی و با پشتیبانی ایتالیای فاشیست و آلمان نازی، ملیگرایان شورشی اسپانیا را در جنگ داخلی اسپانیا[۲] (۱۹۳۶ـ ۱۹۳۹) به پیروزی رساند و حکومت استبدادی تشکیل داد. در ۱۹۴۲ «کورتِس[۳]» (پارلمان اسپانیا) را مجدداً برقرار کرد که با تصویب قانونی در ۱۹۴۷ او را رئیس مادامالعمر دولت اسپانیا شناخت. فرانکو در گالیسیا[۴]، در شمال غربی اسپانیا، زاده شد. در ۱۹۱۰ به ارتش پیوست، از ۱۹۲۰ تا ۱۹۲۶ در مغرب[۵] خدمت کرد و در ۱۹۳۵ به ریاست ستاد ارتش منصوب شد، اما در ۱۹۳۶ تنزّل مقام یافت و فرماندار جزایر قناری (کاناری)[۶] شد. پس از آن که دولت (جمهوریخواهِ) جبهۀ خلق[۷] او را از مقام اخیر نیز برکنار کرد، با کمک ایتالیاییها و آلمانیها سر به شورش برداشت و در آغاز جنگ داخلی اسپانیا با سربازان اسپانیایی مستقر در شمال افریقا و لژیونرهای خارجی به اسپانیا حمله کرد. فرماندهی ملیگرایان را برعهده گرفت و خود را «کائودیلیو[۸]» (رهبر) اسپانیا معرفی کرد. با شکست جمهوری اسپانیا و تسلیم مادرید در ۱۹۳۹، سراسر اسپانیا تحت فرمان او درآمد. فرانکو در دوران جنگ داخلی و نخستین سالهای حکومتش، دهها هزار تن از مخالفانش را اعدام کرد. پس از آغاز جنگ جهانی دوم، علایق او به کشورهای محور موجب شد تا برخلاف اعلام رسمی سیاست «بیطرفیِ مطلق»، کمکهایی برای آلمانیها ارسال کند، اما بعد از این کار دست کشید. سازمان ملل متحد[۹] ابتدا حکومت فرانکو را بهمنزلۀ حکومتی فاشیستی طرد کرد، اما با گسترش جنگ سرد[۱۰] حکومت فرانکو بهمنزلۀ حکومتی ضد کمونیست تلقی شد که روابطش را با دیگر کشورهای غربی بهبود بخشید. در داخل، فرانکو قدرت فزایندۀ «فالانخه اسپانیولا[۱۱]» (حزب فاشیست) را مهار و محدود کرد؛ و در سالهای بعد، آزادیهای محدودی ایجاد کرد اگرچه هیچگاه فرمانروای محبوب مردم نبود. در ۱۹۶۹ خوان کارلوس[۱۲] را جانشین خود و پادشاه آیندۀ اسپانیا معرفی کرد. در ۱۹۷۳ منصب نخستوزیری را رها کرد، اما تا هنگام مرگ همچنان رئیس حکومت بود.